دوستانه
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید اوقات خوشی رو در این وبلاگ براتون آرزو می کنم.

پيوندها
کویر لوت
گل سرخ
mahsa jo0o0n
asal-love68
دل دریایی
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دوستانه و آدرس ashkan.az.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 41
بازدید هفته : 54
بازدید ماه : 54
بازدید کل : 48442
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
اشکان

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
جمعه 19 آبان 1391برچسب:, :: 12:26 :: نويسنده : اشکان

دیکشنری دیجیتال!!!!

#########################

ممکن است برای شما پیش آمده باشد که در حال خواندن یک کتاب به زبان دیگر با کلمه ای نا آشنا روبرو شوید، شاید برای یافتن معنی آن کلمه به دیکشنری های کتابی نگاه کنید یا از دیکشنری موبایلتان استفاده کنید.

اما هر دوی اینها زمانبر هستند و نیاز است تا آن کلمه را میان انبوه صفحان دیکشنری کتابی پیدا کنید یا در دیگشنری موبایلتان آن را تایپ کنید. اما با وجود تکنولوژی راه ساده تری هم هست.

به گزارش سافت‌گذر به نقل از فن آوری اطلاعات ایران، تنها با خرید یک دیکشنری ۲۸۰ دلاری جالب با نام Point and Click یافتن معنی کلمات نوشته شده آسان میشود. این دستگاه ابعادی کوچک و جیبی دارد و می‌تواند همه جا همراه کاربرانش باشد.

Point and Click در واقع مجهز به یک اسکنر قوی است که می‌تواند روی کلمه مورد نظر کاربران متمرکز شده، کلمه را اسکن کند، در حافظه‌اش ثبت کرده و در نهایت معنی آن را پیدا کند. اسکنر این دستگاه به صورت دوربینی کوچک روی بدنه آن تعبیه شده است و تنها با فشردن یک کلید کار می‌کند.

همچنین با وجود یک بلندگوی داخلی این دیکشنری میتواند تلفظ درست کلمه را ارائه دهد. نمایشگر این دستگاه با اندازه ۲/۴ اینچ و وضوح تصویر ۲۴۰ در ۳۲۰ پیکسل هم برای نمایش معنی کلمات مناسب است. این دیکشنری در حافظه‌اش بیش از ۵۰۰ هزار کلمه را ذخیره کرده است و می‌تواند از زبان‌های مختلف فرانسوی، اسپانیولی، ایتالیایی و آلمانی به انگلیسی و برعکس ترجمه کند. این دستگاه همچنین قابلیت‌های دیگری مانند پخش Mp3، ضبط صدای دیجیتالی و نمایش عکس را هم دارد.

 

 

 
چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, :: 12:48 :: نويسنده : اشکان

 

گر بمیرد دختری از قبر او روید گلی!

گر بمیرند دختران دنیا گلستان میشود !

*******************

خداوند زمین را آفرید و گفت :

به به چه زیباست.سپس مرد را آفرید و گفت : جانمی این دیگه آخرشه !

و بعد هم زن را آفرید و با کمی اخم گفت : اشکالی نداره آرایش میکنه !!!

*******************

فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه:

که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی !



ادامه مطلب ...
 
جمعه 16 تير 1391برچسب:, :: 18:3 :: نويسنده : اشکان

 

دوستت ندارم به اندازه ی اقیانوس، . چون یه روز به آخرش میرسی . دوستت ندارم به اندازی خورشید، . چون غروب میکنه . دوستت دارم . به اندازی روت که هیچوقت کم نمیشه


گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده عاشقی بودم که میان صدها هزار پرنده بتوانم به قله بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کان نغمه سر دهم که... من شیدای تو وعاشقانه دوستت دارم

=======================

برای آنکه به طریق خود ایمان داشته باشیم ، لازم نیست ثابت کنیم که طریق دیگران نادرست است . کسی که چنین می پندارد ، به گامهای خود نیز ایمان ندارد . (پائولو کوئلیو

=======================

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز

=======================

به روی گونه تابیدی و رفتی مرا با عشق سنجیدی و رفتی تمام هستی ام نیلوفری بود تو هستی مرا چیدی و رفتی

=======================

نفرین به اون کسایی که روی دلا پا می ذارن تا که می بینن عاشقی میرن و تنهات می ذارن نفرین به آدمایی که تو سینه ها دل ندارن عاشق عاشق کشین ، رحم و مروت ندارن

=======================

روی یک طاقچه سنگی میون دو قاب رنگی بودن من وتو با هم داره تصویر قشنگی عکس تو تو قاب خاتم در حصار خالی از غم حتی در مرگ تن من نمی گیره رنگ ماتم

=======================

آفرینش روز و شب، زیبایی زمین و کهکشانها، درخشش ستارگان فروزان، همه حاکی از وجود پروردگار یکتاست، پس از او اطاعت می کنیم، چون او معین کرده که مرگ آغاز جاودانه هاست.

=======================
می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم

=====================

خواب ناز بودم شبی.... دیدیم کسی در میزند.... در را گشودم روی او ...دیدم غم است در می زند... ای دوستان بی وفا...از غم بیاموزید وفا..غم با آن همه بیگانگی..... هر شب به من سر می زند

======================

هزار دستگاه ریو، صد دستگاه آپارتمان، هزار سکه طلا و میلیاردها ریال اسکناس دو هزارتومانی فدای یه تار موی گلی مثل تو

======================

هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند


بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم *بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم * بیا ازحسرت و غم دیگه باهم حرف نزنیم * بیا برخنده ی این صبح بهار خنده کنیم

=======================

خوشبختی مثل یه پروانه است . وقتی دنبالش می‌دوی پرواز می‌کنه اما وقتی وایسی میاد رو سرت میشینه

=======================

من همه ی قصه هام قصه ی توست اگه غمگینه اونم از غصه ی توست

=======================

سهم من از دوری تو چیزی جز دلتنگی به اندازه دریاها ،نگاهی تاریک همچون شب های بدون مهتاب و لحظه هایی که ثانیه به ثانیه میگذرند نیست .پس ای دوست بشنو صدای دلتنگی مرا

=======================

تو بارانی من باران پرستم تودریایی من امواج تو هستم اگرروزی بپرسی باز گویم: تو من هستی و من نقش تو هستم

=======================

طبق قانون بقای شادی هیچ شادی از بین نمیره؛ بلکه فقط از دلی به دلی دیگه جابه جا می‌شه

=======================

اگرکسی واقعا کسی رو دوست داشته باشد بیشتر از اینکه بهت بگه دوست دارم میگه مواظب خودت باش...پس مواظب خودت باش

=======================

وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن

=======================

عیب جامعه این است که همه می خواهند آدم مهمی باشند و هیچ کس نمی خواهد فرد مفیدی باشد

=======================

ای عشق، شکسته ایم، مشکن ما را/ اینگونه به خاک ره میفکن ما را/ ما در تو به چشم دوستی می بینیم/ ای دوست مبین به چشم دشمن ما را

رسم زمونه : تو چشم میذاری من قایم میشم .........اما تو یکی دیگه رو پیدا میکنی

======================

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

======================

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

======================

مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم

======================
می خوام روی تمام سنگ های دنیا بنویسم دلم واست تنگ شده و آرزو میکنم یکی از اون سنگ ها به سرت بخوره تا بفهمی دل تنگی چه دردی

=====================

غیر از غم عشق تو ندارم , غم دیگر شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر

=====================

زدرد عشق توبا کس حکایتی که نکردم چرا جفای تو کم شد؟شکایتی که نکردم !!!

=====================

گر هیچ مرا در دل تو جاست بگو گر هست بگو نیست بگو راست بگو

=====================

گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند حاشا که مشتری سر مویی زیان کند

=====================

تو را برای وفای تو دوست می دارم******وگرنه دلبر پیمانه شکن فراوان است

=====================

هر گز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هر گز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را

 
جمعه 16 تير 1391برچسب:, :: 18:0 :: نويسنده : اشکان

 

دوستت دارم کمتر از خدا و بیشتر از خودم چون به خدا ایمان دارم و به تو احتیاج!!

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد. بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت می کارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم

نور دلیل تاریکی بود و سکوت دلیل خلوت، تنها عشق بی دلیل بود که تو دلیل آن شدی

عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!! عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است

فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست ... اما حیف این تازه اول یک زندگیست
زندگی چیزیست شبیه یک حباب ... عشق آبادیه زیبایی در سراب
فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!

یه سنگ کافیست برای شکستن یه شیشه! یه جمله کافیست برای شکستن یه قلب! یه ثانیه کافیست برای عاشق شدن! یه دوست مثل تو کافیست برای تمام زندگی

اگه یک روز فکر کردی نبودن یه کسی بهتر از بودنش چشمات و ببند و اون لحظه ای که اون کنارت نباشه و به خاطر بیار اگه چشمات خیس شد بدون داری به خودت دروغ میگی و هنوز دوستش داری


ویلیام شکسپیر میگه : زمانی که فکر می کنی تو 7 تا آسمون 1 ستاره هم نداری یکی یه گوشه دنیا هست که واسه دیدنت لحظه شماری می کنه...
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت .!

.پازل دل یکی رو بهم ریختن هنر نیست ..... هر وقت با تیکه های شکسته ی دل یک نفر یک پازل دل جدید براش ساختی هنر کردی

من غروب عشق خود را در نگاهت دیده ام.... من بنای ارزو ها را زهم پاشیده ام.... آنچه باید من بفهمم این زمان فهمیده ام.... در دل خود من به عشق پوچ تو خندیده ام

فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی دلتنگیست


خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد

در اندرون همه ما خزانه‌ای بیکران از عشق و شادمانی و نعمت هست که می‌تواند آنچه را که در آرزوی آنیم، برایمان فراهم کند


دوست خوب داشتن بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از با هر کس بودن است


اگر بدانم که خواب تو را بیشتر خواهم دید برای همیشه دیدن تو هرگز بیدار نمی شوم
اگر بدانم که مردگان تو را بیشتر خواهند دید برای همیشه دیدن تو قید زنده بودن راخواهم زد
عشق بها دارد ... من و تو بودیم و یک دریا عشق ، حالا من هستم یک دنیا اشک ... آری ... عشق بها دارد !!!

آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم

چه زیباست بخاطر تو زیستن وبرای تو ماندن وبه پای تو سوختن وچه تلخ وغم انگیز است دور از تو بودن برای تو گریستن وبه عشق ودنیای تو نرسیدن ای کاش میدانستی بدون تو وبه دور از دستهای مهربانت زندگی چه ناشکیباست

می دانم روزی با تن خسته و خیس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهای چشمم فرود می آیی در میان انبوه مژگانم میزبان خواهم بود و در آن لحظه چشمانم را برای همیشه می بندم تا دیگر دوریت را حس نکنم

دستانم تشنه ی دستان توست شانه هایت تکیه گاه خستگی هایم با تو می مانم بی آنکه دغدغه های فردا داشته باشم زیرا می دانم فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت
ُ
شنیدم که شمشیر یکی را دوتا می کند بنازم به شمشیرعشق که دوتا رایکی می کند .

آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس میکنی؛ به خاطر بیاور که زیبایی شهاب ها از شکستن قلب ستارگان است

ما همیشه صداهای بلند را میشنویم، پررنگ ها را میبینیم، سخت ها را میخواهیم. غافل ازینکه خوبها آسان میآیند، بی رنگ می مانند و بی صدا می روند

دلیل آفرینش انسان عشق بود وخدا انسان را عشق افرید چون عشق بود و در قلب انسان عشق را نهاد تا عشق شود پس باید قدر ایننعمت الهی (قدرت عشق) را دانست

گویند لحظه ایست روییدن عشق آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد

خوب رویان جهان رحم ندارد دلشان باید از جان گذرد هر که شود همدمشان روزی که سرشتند ز گٍل پیکرشان سنگی اندر گٍلشان بود و همان شد دلشان

فریاد من از داغ توست ...... بیهوده خاموشم مکن ...... حالا که یادت میکنم ...... دیگر فراموشم مکن ...... همرنگ دریا کن مرا ...... یکبار معنا کن مرا
دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می دونی چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سیب رو بکنه باید همش دورش بگرده

می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم

زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم،تو نیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم اما به من نیاموختی چگونه !؟

در عرض یک دقیقه می شه یک نفر رو خرد کرد... در یک ساعت می شه یک نفر رو دوست داشت و در یک روز فقط یک روز می شه عاشق شد ولی یک عمر طول می کشه تا کسی رو فراموش کرد [-o<

من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی

اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند

رنگین کمان پاداش کسی است که تا آخرین قطره زیر باران می ماند

دو نفر که همدیگر را خیلی دوست داشتند و یک لحظه نمی توانستند از هم جدا باشند، با خواندن یک جمله معـــروف از هــم جـــدا می شــوند تا یکدیگر رو امتحان کنند و هــر کــدام در انتظار دیگــری همدیگر را نمی بینند. چون هر دو به صورت اتفاقی و به جمله معروف ویلیام شکسپیر بر می خورند: « عشقت را رها کن، اگر خودش برگشت، مال تو است و اگر برنگشت از قبل هم مال تو نبوده »

به دنیایی که نامردان عصا از کور می دزدند ... من از خوش باوری آنجا محبت جستجو کردم ...

اگه یه روز شاد بودی آروم بخند تا غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین شدی آروم گریه کن تا شادی نا امید نشه !

می خواستم اسمتو روی سینه ام خال کوبی کنم! اما ترسیدم که صدای قلبم تورو اذیت کنه...

چشمهای تو مثل دریاست... اجازه میدی جورابامو توش بشورم؟

عاشقت گشتم تو گفتی عاشقان دیوانه اند! عاقبت عاشق شدی دیدی که خود دیوانه ای

امروز روز ملی گلهاست روزت مبارک .... اینو برای همه ی گلهای دنیا که عطرشون رو دوست داری بفرست

چشماتو دایورت کردی رو قلبم خیالی نیست حداقل از رو ویبره درش بیار تا اینقدر دلمو نلرزونه

عشق مثل آب میمونه.....که میتونی توی دستت قایمش کنی..آخرش یه روز دستت رو باز میکنی میبینی نیست... قطره قطره چکیده بی انکه بفهمی.. اما دستت پر از خاطره است

تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست

عشقم را نثار تو کردم...اما نپذیرفتی. عشقم را به تو هدیه کردم آن را دور انداختی، زندگیم را وقف تو کردم اما در کنارم نماندی، کاش روزی آن را برگردانی!

من یاد گرفته ام: مهم نیست که در زندگی چه داری، بلکه مهم اینست که چه کسی را داری.

زندگی را دور بزن و آن گاه که بر تارک بلند ترین قله ها رسیدی، لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند.

اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز.

به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است

عشق رو میشه تو دستای خسته پدر دید .... و توی نگاه نگران مادر ... نه تو دستای منتظر یه غریبه میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی

 
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, :: 19:34 :: نويسنده : اشکان

 
پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:, :: 19:26 :: نويسنده : اشکان

 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 18:55 :: نويسنده : اشکان

با مرد يا زني ازدواج كنيد كه عاشق صحبت كردن با او هستيد. براي اينكه وقتي پيرتر مي شويد ، مهارتهاي مكالمه اي مثل ديگر مهارتها خيلي مهم ميشوند .


 

يك به مردم بيش از آنچه انتظار دارند بدهيد و اين كار را با شادماني انجام دهيد .
 
دو با مرد يا زني ازدواج كنيد كه عاشق صحبت كردن با او هستيد. براي اينكه وقتي پيرتر مي شويد ، مهارتهاي مكالمه اي مثل ديگر مهارتها خيلي مهم ميشوند .
 
سه همه ي آنچه را كه مي شنويد باور نكنيد، همه ي آنچه را كه داريد خرج نكنيد و يا همانقدر كه مي خواهيد نخوابيد .
 
چهار وقتي مي گوييد "دوستت دارم" منظورتان همين باشد .
 
پنج وقتي مي گوييد "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه كنيد .
 
شش قبل از اينكه ازدواج كنيد حداقل شش ماه نامزد باشيد .
 
هفت به عشق در اولين نگاه باور داشته باشيد .
 
هشت هيچوقت به رؤياهاي كسي نخنديد . مردمي كه رؤيا ندارند هيچ چيز ندارند .
 
نه عميقاً و بااحساس عشق بورزيد . ممكن است آسيب ببينيد ولي اين تنها راهي است كه به طور كامل زندگي مي كنيد .
 
ده در اختلافات منصفانه بجنگيد و از كسي هم نام نبريد .
 
يازده مردم را از طريق خويشاوندانشان داوري نكنيد .


 

دوازده آرام صحبت كنيد ولي سريع فكر كنيد .
 
سيزده وقتي كسي از شما سوالي مي پرسد كه نمي خواهيد پاسخ دهيد ، لبخندي بزنيد و بگوييد "چرا مي خواهي اين را بداني؟"
 
چهارده به خاطر داشته باشيد كه عشق بزرگ و موفقيتهاي بزرگ مستلزم ريسك هاي بزرگ هستند .
 
پانزده وقتي كسي عطسه مي كند به او بگوييد "عافيت باشد "
 
شانزده وقتي چيزي را از دست مي دهيد ، درس گرفتن از آن را از دست ندهيد .
 
هفده اين سه نكته را به ياد داشته باشيد : احترام به خود ، احترام به ديگران و مسئوليت همه كارهايتان را پذيرفتن
 
هجده اجازه ندهيد يك اختلاف كوچك به دوستي بزرگتان صدمه بزند .
 
نوزده وقتي متوجه مي شويد كه كه اشتباهي مرتكب شده ايد ، فوراً براي اصلاح آن اقدام كنيد .
 
بيست وقتي تلفن را بر مي داريد لبخند بزنيد ، كسي كه تلفن كرده آن را درصداي شما مي شنود .
 

 

بيست و يك زماني را براي تنها بودن اختصاص دهيد .
 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 12:21 :: نويسنده : اشکان

 

یاد ما خواه بکن خواه نکن مختارى، لیکن ای دوست بدون کنج دلم جا داری


.

.

.

درود بر کسانی که :
از پاکیشان دوستی آغاز میشود ، از صداقتشان دوستی ادامه میابد و از وفایشان دوستی پایانى ندارد…

.

.

.

با توام کهنه رفیق یاد ایام قشنگی ک گذشت کنج قلبم گرم است در همه حال بیادت هستم آرزویم این است تن تو سالم و روحت شاداب دل یکدانه تو سبز و بهاری روزگارت خوش باشد

.

.

.

مرحبا اى پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان ازسررغبت فداى نام دوست

.

.

.

گاهی در برابر خاطرات توقف کن و یادآور دوستی ها و رفاقت ها باش…
امیدوارم سهم من از این خاطرات یک \” یادت بخیر ساده \” باشد….

.

.

.

به سلامتی زنجیری که صد سال زیر برف و بارون می مونه ، می پوسه ، ولی از هم جدا نمی شه.
امیدوارم بمونیم ، بپوسیم ، ولی از هم جدا نشیم.

.

.

.

همان صفر باش…
همان دایره ای ساده و خالی که با حضورش روبروی هر عددی آن را تا ده ها و صدها برابر ارزش می بخشد

.

.

.

خیلی وقت ها به ناچار از چیزهایی که دوستشان داشتیم ، دل کندیم و جدا شدیم! حال ببین چقدر در این مصیبت حرفه ای هستیم که جدایی نادر از سیمینمان ، درکل دنیا اسکار می برد!

.

.

.

تو یه روز سرد برفی با دلم مثل پرنده ، لب حوض کنار نرده هر چی گشتم جای گرمی بهتر از فلبت ندیدم میشه دوستم داشته باشی؟ آخه بیرون خیلی سرده…

.

.

.

باران کـه میبـارد…… دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود….. راه می افـتم … بـدون ِ چـتـر … من بـغض می کنـم ….آسمـان گـریـه

.

.

.

عشق یه سم شیرینه بدون نسخه کسی که دوسش داری مصرفش نکن از دست بچه ها دور نگهش دار و در محل تاریک ازش مواظبت کن

.

.

.

یه پشه مشاهده کردم تو اتاق. رفتم یه دماسنج آوردم نشستم جلوش نشونش دادم و باهاش منطقی بحث کردم که هنوز سرده هوا. اونم قبول کرد و رفت !

.

.

.

بعضی وقتا شنیدن یه ” بگو ببینم چه مرگته ” از یه رفیق خیلی بیشتر از حرفای کلیشه ای “عزیزم چی شده” بیشتر میچسبه….!

.

.

هرگزنگران اینکه قلب مردی را شکسته ای نباش ، در بدترین حالت فقط کمی رگ به رگ شده است و یک روز بعد مثل ساعت کار میکند.
 

 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 12:17 :: نويسنده : اشکان

 

ایـن شــعرهـــا
بـــرونــد بــه جــهنّم
مــن فقــط
دیــوانـه ی آن لحــظه ام…
که قــــلبت…
زیــــر ســـرم
دسـت و پـــا بزند….

 

.
.
.
تـــو برمی گردی و زندگی را از جایی که پاره شده دوباره به هم می دوزیم
در صندوقِ خاطره ها هنوز نخ برای بخیه زدن هستـــــــــ…!
.
.
.
آهاے همیشگے ترینم!
تمام فعل هاے ماضے ام را ببر..
چہ در گذر باشے
چہ نباشے
براے من استمــــــــــــــــــــــــــــــــــــرارے
خواهے بود..
من هر لحظه تو را صرف مے کنم!
.
.
.
هنوز هم وقتی باران می آید
تنم را به قطرات باران می سپارم
می گویند باران رساناست
شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند
.
.
.
پلکهای مرطوب مرا باور کن
این باران نیست که میبارد
صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون می ریزند . . .
.

جملات قشنگ و دسته اول در ادامه مطلب

.
.
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!
.
.
.
نفس نمی کشــــــــد هــــــــوا
قـــــــــدم نمی زند زمیـــــــن
سکـــــــــوت میکنـــــد غزل
بــــــــدون تـــــو یعنی همین
.
.
.
بـه آمـار مـشـکـوکـم …
جـمـعـیـت دنـیـای مـن
دو نـفـر اسـت . . .
.
.
.
رفتار عاشقانه ی زن را بایــد از دلتنگـیش فهمید
از شـــوق و بی تابیـش برای دیدار
از حس کودکانه اش برای آغــــــــوش
از خجالتش برای بوسـه گرفتن
زن بـی دلیل بهانه نمیگیرد
شاید بهانه ی دستانِ گرمـت را دارد
که دستانش را بگیری …..!
.
.
.
آسمان هم که باشی
بغلت خواهم کرد
فکر گستردگی واژه نباش
همه در گوشه ی تنهایی من جا دارند
پر از عاشقانه ای تو
دیگر از خدا چه بخواهم…؟!
.
.
.
چنان تشنه ی بودن توام که شنیدن هر لحظه صدای تو هم سیرابم نمیکنه !!
نمیتونم به واژه ای پناه ببرم برای این همه آشفتگی !!
من مجنون قصه های شبونه ام …
اونجا که یکی بود به یکی نبود میرسه …
منو فریاد کن …
.
.
.
مثل یک روح در دو پیکریم
تو در پیکره ی خدایی
من در پیکره ی انسانی
عاشقانه میپرستمت
شاید روزی
یک روح در یک پیکر شویم …
.
.
.
هیچ نمی خواهم
یه تو
یه من
یه جا
کنار هم برای هم
.
.
.
امـتـداد بـازوانـت مـی شـود انـتـهـای دلـدادگـی …
مـی شـود هـمـان گـوشـه دِنـجـی که راحـت مـی تـوان جان داد …
.
.
.
چــه دمــدمــے مـزاج شـده احـساســم
گـــاهـے آرام . . .
گـــاهـے بــارانـے . . .
چه بـے ثـبـاتــم بـے تـ ـ ـو!!!!
.
.
.
هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که یک نفر احساست رو بفهمه
بدون اینکه بخوای به زور بهش حالی کنی . . .
.
.
.
خواستم هرچه را که بـــــوی تو میداد بســوزانم ؛ جــانم آتـــش گــــرفــــت !
.
.
.
وقتی کسی تو را
عاشقانـــــــه
دوست دارد
شیوه ی بیــان اســم تـو
در صدای او متفاوت است
و تــــو
می دانی
که نامت
در لبهـای او ایمن است . . .
.
.
.
این عصرهای بارانی ِ بهاری ،
عجـیب بـوی نـفس هـای تـو را می دهـد …!
گـوئـی … تـو اتـفاق می افـتی؛
و مـن دچـار می شـوم …
تـمام ” مــن” دارد “تـــو” می شـود … بـاور مـی کنـی؟
.
.
.
من از تمام آسمـــان یک بــــاران را میخواهم
و از تمــــام زمین یک خیابان را …
و از تمام تو یک دست ڪه قفــــل شده در دست مـن.. .
.
.
.
گیسوانم نـوازش دستــت را می خواهــند با طعم نــاز ، نه نیاز
.
.
.
تقویم روزهایـــــمـ شکسته و گــــُ ــــم است
“بی تـــــ ــو” چه فـَــرقی میکند امروز چــندمـ استـــــ ؟!
.
.
.
فـرض کـن بــه عـکــاس بـگـویــــــــم :
تـارهـای سـپـیــــــد را سـیــاه کـنـــــــد…..
و چـیـــــن و چـروک هـا را مـاسـت مـالـــــــی…
و حـتـی از آن خـنـده هـا کـه دوسـت داری بـرایـم بـکـارد
بـاز هـم از نـگـاهـــــــــم پـیـداسـت چـقــــدر …
بـه نــبـــودنـــت خـیـره مـــانــــــده ام…
.
.
.
کــاشـــ میـــــــــ دانـستـمـــ
چــطـــور بــه صبـــح بـرسـانـمــــ
تــمـــامـــِ شبــــ ـــهـایـی را کـــ ه بــا رفـتـنـتـــــ
یــلـــدا شـــدنـــد …!!
.
.
.
نگاهتـــــــ ــ
بی خــــــار
بر اندام من می پیچــــــــد ….
.
.
.
همیشه از آمدن “نـ” بر سر کلمات مـی ترسیدم !
نـ داشتن تو… نـ بودن تو…
نـ ماندن تو…
کـاش اینبـار حداقل دل واژه برایم می سوخت و خبـری مـیداد از نـ رفتن تـو…
.
.
.
آغوش تو مترادف امنیت است
آغوش تو ترس‌های مرا می‌بلعد
آغوش تو یعنی پایان سردرد‌ها
یعنی آغاز عاشقانه‌ترین رخوت‌ها
آغوش تو یعنی من خوبم!

 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 11:59 :: نويسنده : اشکان

ورزش برای برخی افراد مفید به نظر نمی رسد

محققان دانشگاه لویزیانا در آمریکا دریافتند که ورزش کردن ممکن است در واقع برای سلامتی برخی افراد مضر باشد.

محققان بعد از تجزیه و تحلیل شش مورد تحقیقات انجام شده درباره تمرین های شدید ورزشی به این نتیجه رسیدند. این شش تحقیقات از 1687 نفر صورت گرفته بود.محققان دریافتند که وضعیت نزدیک به 10 درصد از این افراد دستکم درقبال یکی از شاخص های مربوط به بیماریهای قلبی یعنی فشار خون، سطح انسولین و میزان کلسترول خوب (HDL) بد شده است.

این تحقیقات نشان داد: وضعیت نزدیک به هفت درصد از این افراد نیز دستکم نسبت به دو شاخص از این سه شاخص بد شده است اما محققان علت آن را نمی دانند.

محقق کلود بوشارد مسئول تحقیقات گفت: این امر عجیب است.مایکل لویر از انستیتوی ملی قلب، ریه و خون نیز که در این تحقیقات مشارکت نکرده است، نتایج این تحقیقات را قابل توجه و خوب توصیف کرد.محققان به ضرورت این نکته اشاره کردند که مردم مانند گذشته به تمرین های ورزشی ادامه دهند اما تحت مراقبت و آزمایشات دوره ای درباره عوامل خطرساز ابتلا به بیماریهای قلبی قرار بگیرند.این محققان افزودند: داروها برای همگان مفید نیست و این موضوع درباره ورزش نیز صدق می کند و درنتیجه، امری غیرمنتظره به شمارنمی رود.

بوشارد گفت: نمی توان توصیه های خاصی کرد زیرا ما همچنان نمی دانیم که چرا این وضعیت روی می دهد.محققان می گویند که اگر حتی افراد به فواید مطلوب مربوط به کاهش عوامل خطرساز ابتلا به بیماریهای قلبی دست نیافته باشند اما علل دیگری نظیر حفظ سلامت عقلی و بهبود عملکرد جسمی برای ورزش کردن وجود دارد.

 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : اشکان

 

امروزه تبلت های زیادی در مدل های مختلف و از طرف شرکت های مختلف به بازار آمده است و باعث شده است تا انتخاب یک تبلت مناسب بسیار مشکل باشد. در این مطلب قصد داریم تا شما را با نکاتی برای انتخاب یک تبلت مناسب آشنا کنیم.

ـ امروزه در بسیاری از منازل کامپیوترهای شخصی و یا لپ تاپ وجود دارد. سوال اولی که ما باید از خود بپرسیم این است که: آیا ما واقعا به یک تبلت نیاز داریم؟ آیا کامپیوتر شخصی و یا لپ تاپ ما به نیازهای ما پاسخ می دهد یا خیر؟

_ یک ضرب المثل قدیمی فارسی می گوید: هیچ ارزانی بی دلیل نیست. یکی از مواردی که این ضرب المثل در آن کاملا صدق می کند بازار تبلت ها است. مطمئن باشید تبلتهای ارزان قیمت دارای نقاط ضعف فراوانی هستند. عمده این تبلتها از پردازنده های ضعیفی بهره می برند و پس از مدتی استفاده خیلی سریع بدنه آنها داغ می شود.

به دلیل همین ضعف در پردازنده است که سرعت واکنش این تبلتها پایین است و معمولا پس از هر فرمان توسط شما چند ثانیه طول می کشد تا دستور شما اجرا شود. حساسیت صفحه این تبلتها نیز خیلی مناسب نیست.

ـ نکته بعدی در مورد اندازه صفحه نمایشگر تبلت است. در بازار امروز این محصول تبلتهایی با صفحه ۵ اینچ تا ۱۰.۱ اینچ وجود دارد. کاملا مشخص است که تبلتهای ۱۰ اینچی بزرگ و سنگین تر از سایرین هستند و حمل و نقل آنها برای کاربران مشکل تر است. پیشنهاد ما به شما در این زمینه انتخاب تبلتی در اندازه ۷ تا ۹ اینچ است.

ـ مسئله بعدی در زمان انتخاب یک تبلت توجه به امکانات سخت افزاری آن است. مسائلی مثل نوع و قدرت پردازنده، دوربین موجود بر روی تبلت و کیفیت آن، نوع و تعداد ورودی های مورد استفاده از جمله موارد قابل توجه برای انتخاب تبلت است.

ـ مسئله بعدی نرم افزارهای مورد استفاده بر روی یک تبلت است. شما به عنوان یک کاربر با نیازهای گوناگون بایستی توجه داشته باشید که نرم افزارهای متفاوتی در بازار تبلت وجود دارد که هر کدام از آنها برای سیستم های عامل گوناگون عرضه شده اند.

سیستم های عاملی همچون ویندوز، اندروید و یا iOS با توجه به توانایی خود دارای نرم افزارهای متفاوتی هستند.شرکت های نرم افزار سازی در دنیا با توجه به عواملی مثل میزان فروش تبلت ها اقدام به طراحی نرم افزار برای آن تبلت ها و سیستم عامل مورد نظر آنها می کنند.

 
پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, :: 11:17 :: نويسنده : اشکان

خداوند زمین را آفرید و گفت :

به به چه زیباست.سپس مرد را آفرید و گفت : جانمی این دیگه آخرشه !

و بعد هم زن را آفرید و با کمی اخم گفت : اشکالی نداره آرایش میکنه !!!

**********************************************************************

فردوسی حکیم بزرگ ایرانی که همه قبولش دارن میگه:

که پیش زنان هرگز راز مگوی ، چو گویی ، سخن بازیابی به کوی

*****************************************************************

تحقیقات نشان داده که فقط ۲۰% مردها عقل دارند !

۸۰% بقیه زن دارند !

*******************************************

مرد اولی : امان از دست این زنها ! زنم تمام دارائیمو برداشت و رفت !

دومی : خوش به حالت ! زن من تمام دارائی مو برداشت و نرفت !

**********************************************************

اسپانیایی ها میگن :

عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر است !

ایتالیایی ها میگن:

عشق یعنی ترس از دست دادن تو !

ایرانی ها میگن :

“عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام میشود!!

*******************************************************************

مهمه که بتونی دختری رو پیدا کنی که باباش پولدار باشه،

دختری که خوش تیپ باشه، دختری که دوستت داشته باشه

ولی مهم تر از همه اینه که این ۳ تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن !!!

***********************************************************

گر طاووس برای ناز کردن و روباه برای فریب دادن وتمساح برای اشک ریختن وکلاغ برای

قارقار کردن داشته باشی دیگر نیازی به زن گرفتن نداری !

 
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 21:41 :: نويسنده : اشکان

 بچه ها  حتما"یه سری به  نینجا کسری بزنید  

خیلی لوتی مرامه

وبلاگش عالیه 

اینم آدرس وبلاگش

www.thekasra.loxblog.com

 
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 21:17 :: نويسنده : اشکان


زشت است اینکه گیر سر از چین بیاوریم
کبریت‌های بی‌خطر از چین بیاوریم

آورده‌ایم هر چه شما فکر می‌کنید
چیزی نمانده شعر تر از چین بیاوریم

هر چند توی کشور ایران زیاد هست
ما می‌رویم گور خر از چین بیاوریم

آورده‌ایم ما نمک از ساحل غنا
پس واجب است نیشکر از چین بیاوریم

هی نیش می‌زنند و عسل هم نمی‌دهند
زنبورهای کارگر از چین بیاوریم؟

خواننده‌ها چه قدر زمخت‌اند و بدصدا
من هم موافقم قمر از چین بیاوریم

حالا که خوشگلان همه رقاص گشته‌اند
پس واجب‌ است شافنر از چین بیاوریم

خشکیده است، پس بدهیمش به روسیه
دریای خوشگل خزر از چین بیاوریم

تا آن که جمعیت دو برابر شود سریع
باید که دختر و پسر از چین بیاوریم

حالا که نیست کار بُزان پای کوفتن
ما می‌رویم گاو نر از چین بیاوریم

یک روز اگر که مردم ایران غنی شوند
باید گدا و در به در از چین بیاوریم

گویند سر عشق مگویید و مشنوید
ما می‌رویم لال و کر از چین بیاوریم



 
سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:, :: 11:16 :: نويسنده : اشکان

پوستر تبلیغاتی رستوران زنجیره‌ای "برگر کینگ" به زبان آلمانی در یکی از اغذیه‌فروشی‌های تهران

هارتموت نیمان نخستین بار در تابستان سال ۱۳۵۸ به ایران سفر کرد.

او حتی در سال‌های جنگ ایران و عراق نیز مسافر راه ایران بود.

اگر چه فروش نوشیدنی‌های الکلی در ایران به طور رسمی ممنوع است
اما نگهدارنده‌ی بطری‌های شراب را می‌توان به راحتی از بازار تهیه کرد.


کله پاچه، غذای سنتی ایرانی، برای گردشگران غربی تصویر تازه‌ای است.


 
دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 20:51 :: نويسنده : اشکان

 

                        البته کمی هم شباهت به مسجد و کتابخونه و مدرسه داره

 
دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 11:34 :: نويسنده : اشکان

 

از دست دادن امیدی پوچ و محال، خود موفقیت و پیشرفتی بزرگ است. 

 شکسپیر

 ********اس ام اس موفقیت********

 
موفقیت در این نیست که چه چیزی در پیش رو داریم، موفقیت در این است
که چه چیزی در پشت سر به جا می گذاریم.
کریس ماسگرو
 
********اس ام اس موفقیت********
 
هرکس خواهان موفقیت است باید یاد بگیرد
که ناکامی جزء حتمی فرایند پیشرفت است.
برادرز
 
********اس ام اس موفقیت********
 
من معتقدم موفقیت زمانی به دست می آید که یک قدم جلوتر برویم؛
یعنی ضمن استقبال از ناملایمات و سختی ها شکست را بخشی از زندگانی خود
بدانیم.
جان ماکسول

 شکسپیر

 
********اس ام اس موفقیت********
 
به گمان من انسان برای موفقیت در زندگانی باید بتواند در چهار زمینه استاد شود:
مناسبات، تدارکات، نگرش و رهبری.
جان ماکسول
 
********اس ام اس موفقیت********
 
میزان بزرگی و موفقیت هر فرد بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند همه
نیروهای خود را در یک کانال بریزد.
اریسون سووت ماردن
 
********اس ام اس موفقیت********
 
موفقیت کلید شادی نیست، بلکه شادی کلید موفقیت است؛
اگر آنچه انجام می دهی دوست بداری، موفق خواهی بود.
هرمن کین
 
********اس ام اس موفقیت********
 
همه خوشبختی ها و موفقیت هایی که به من روی آورده،
از درهایی وارد شده که آنها را به دقت بسته بودم.
لرد بایرون
 
********اس ام اس موفقیت********
 
راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است،
نه به نقطه پایان رسیدن.
آنتونی رابینز
 
********اس ام اس موفقیت********
 
موفقیت بر روی ستون های شکست شکل می گیرد.
سری چتری
 
********اس ام اس موفقیت********
 
نمی توانم فرمول موفقیت را برای شما بیان کنم؛
اما اگر فرمول شکست را می خواهید آن است که بکوشید همه را راضی نگه دارید.
اسوپ
 
********اس ام اس موفقیت********
 
موفقیت، کم و بیش در دسترس همه هست، اما دامنه توفیق در زندگانی شخص،
بدون توان رهبری محدود است.
جان ماکسول
 
********اس ام اس موفقیت********
 
شکست بیش از موفقیت آموزنده است؛ کسی که هیچ گاه اشتباه نمی کند،
هرگز به جایی نمی رسد.
راکفلر
 
********اس ام اس موفقیت********
 
شکست یک عامل نیروبخش است، نه یک بازدارنده؛
هر شکست بذری از موفقیت در دل دارد.
ناپلئون هیل
 
********اس ام اس موفقیت********
 
کارایی اساس بقا است، اما لازمه موفقیت ثمربخش بودن است.
جان ماکسو
&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


ادامه مطلب ...
 
دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:, :: 1:28 :: نويسنده : اشکان

دیروز به استاد گفتم :

استاد دو دیقیقه اومدیم خودتون رو ببینیم همش که پا تخته ای
بیا بشین دیگه !
کل کلاس له شدن:)) منم انداخت بیرون !

 


حتی اگر از دوران مهد کودکتون چیشاتون ضعیف باشه

از نظر پدر و مادرتون این کامیوتر صاحاب مرده باعثشه !

 


تازه فهمیدم ((موفق باشید)) آخر برگه امتحان

در جواب تمام خسته نباشید هایی هست که وسط کلاس به استاد می گفتیم !

 


بعضی وقتها عقل آدم یه چیز میگه و دلش یه چیز دیگه

اصلاً هر دو شون غلط کردن آدم باید ببینه زنش چی میگه !
.

 


دختری با ظاهری ساده از خیابان گذشت که پسری در پیاده رو به او گفت:

چطوری سیبیلو؟
دختر خونسرد ، تبسمی کرد و جواب داد:
وقتی تو ابرو بر میداری و مو رنگ میکنی و گوشواره میندازی
من سیبیل میزارم تا جامعه احساس کمبود مرد نداشته باشه !

 


باباهامون جلوی باباهاشون پاشونو دراز نکردن

ما پاهامونو دراز کردیم اما به احترامشون جلوشون سیگار نکشیدیم
بچه هامون اگه تو جمع نزنن زیر گوشمون شانس آوردیم !

 


هرگز انتظار نداشته باشید .هرگز خواهش نکنید . هرگز تقاضا نکنید .

هرگز خودتان را سبک نکنید . اگر قرار شود مال شما شود
همه چیز همانطور که میخواهید .پیش خواهد رفت .. بگذارد خودش اتفاق بیفتد .

 


به سلامتی مادرا که وقتی با جارو برقی میان تو اتاق انگار چنگیز خان حمله کرده..!


پسر : عصبانی میشی خیلی خوشگل میشی …

دختر : من که الان عصبانی نیستم.!!
پسر : منم همینو میگم، الان مثه بزی..!!!
دختر : چی میگی آشغال؟
پسر : آها اینو میگم، الان خیلی خوشگلی ….!!

 


جمعیت جهان = ۷,۰۰۰,۰۰۰,۰۰۰ نفر

اگه من بمیرم = ۶,۹۹۹,۹۹۹,۹۹۹ نفر
همه ی اعداد عوض میشه ، قدر منو بدونید…

 


انگار ۹۰% از خستگی آدم تو جورابشه !

این جورابو که در میاری راحت میشی

 


هیچی بدتر از این نیست خسته بخوابی جلو تلویزیون

 ببینی کنترل گم شده و بخوای بلندشی دنبالش بگردی …..
.

 


باعرض سلام و خسته نباشی خدمت نیمه گمشده ام ، کدوم گوری هستی نکبت؟؟؟


ایرانسل در آینده ای نزدیک:

مشترک گرامی چه خبر؟ مامان بابا خوبن؟
بچه کوچولو چه طوره؟ الهی ایرانسل قربونش بره :-*
مشترک گرامی یه طرح دارم پاییزه یکی سیم کارت بخر ، دوتا ببر
 یکی میارم در خونتون یکی می دم به عموتون یکی هم واسه عمتون !
مشترک گرامی کاری باری نداری فعلا ؟ قربونت ایرانسل !
 
پنج شنبه 18 خرداد 1391برچسب:, :: 12:55 :: نويسنده : اشکان

 چهارشنبه دکتر "آ ز" در برنامه بسیار جالبی در باره گسترش سریع سرطان تیرویید در زنان خاطرنشان کرد که این افزایش میتواند احتمالا بعلت استفاده از عکسبرداری "ایکس ری" از دندان و ماموگرام باشد. وی اشاره کرد دندانپزشکان می¬توانند هنگام عکسبرداری پیش¬بند محافظ را  با لا آورده بطوری که گردن بیمار را کاملا بپوشاند.

  بسیاری از دندانپزشکان این زحمت را به خود نمی¬دهند. همچنین وسیله ای بنام "محافظ تیرویید" وجود دارد .

  تصادفن من دیروز برای ماموگرام سالانه رفته بودم . با اینکه احساس میکردم سوال احمقانه ای  خواهد بود اما در مورد "محافظ" سوال کردم . تکنیسین یکی از کشویی بیرون اورد .پرسیدم  چرا همیشه از ان استفاده نمی¬شود .وی جواب داد :"نمی¬دانم. باید بخواهید ." خوب اگر من این برنامه را ندیده بودم  چطور می¬توانستم درخواست استفاده  از آن را بکنم؟؟!! .

 
چهار شنبه 16 خرداد 1391برچسب:, :: 21:55 :: نويسنده : اشکان

********اس ام اس عاشقانه*********

**************************************************

یه روز معلم پرسید که عشق چند بخشه:

زود دستمو بردم بالا و گفتم:

یه بخشه ولی وقتی تو رو دیدم فهمیدم که عشق سه بخشه...
1-آتش دیدن تو  2-شوق با تو بودن۳ - واندوه بی تو بودن
از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخوام آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم…
سلامت میکنم ای غنچه ی راز / تو بودی از برای عشقم آغاز
تویی تنها دلیل زنده بودن / ندارم طاقتت با چشم در ناز

مثل یک درنای زیبا تا افق پرواز کن ، نغمه ای دیگر برای فصل سرما ساز کن

زندگی تکرار زخم کهنه دیروز نیست ، بالهای خسته ات را رو به فردا باز کن.

زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع ، در ذهن بجز تو آفریدن ممنوع

غیر از تو ورود دیگران در قلبم ، عمرا ، ابدا ، هیچ ، اکیدا ، ممنوع!

با تو زمستان هم لحظه ها شکوفه می زنند انگار که هر ثانیه آغاز بهاری است

برای رسیدن به ” تو “

آری آغاز دوست داشتن است گر چه پایان راه نا پیداست

من به پایان دگر نیند یشم که همین دوست داشتن زیباست


آنگاه که آوار تنهایی روحت را در هم شکست ، گوشه ی قلبت را بنگر ،

من آنجا به انتظارت هستم


زندگی ابرهایی است با نام وفا  میریزد به جویی به نام صفا

میرود به رودی به نام عشق  میرسد به دریایی به نام وداع

جانا ز دست عشق تو ، یک دم نباشد راحتم / هر شب خیالت را کشم ، ای ماه تابان در برم


مردی نزد روانپزشک رفت و از غمی که در سینه داشت سخن گفت.

روان پزشک پاسخ داد : در شهر دلقکی ست که مردم را میخنداند و

شاد میکند نزد او برو تا غم خود را فراموش کنی ، مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم!!!


بی تو آغاز می کنم من روزهای زرد را / اشک و آه و ناله ها و درد را

می نویسم بی تو بودن های من پایانم است / بی تو حامل می شوم اندوه و اشک سرد را
 
دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 20:33 :: نويسنده : اشکان

انان كه با افكاري پاك و فطرتي زيبا در قلب ديگران جاي دارند را هرگز هراسي از فراموشي نيست چرا كه جاودانند


فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد


باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست


من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزت و کسب افتخار ایران زمین مغلوب شده باشم


همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند


حرمت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید



ادامه مطلب ...
 
سه شنبه 8 فروردين 1391برچسب:, :: 21:46 :: نويسنده : اشکان

 آن نازنین کجاست که یادم نمیکند / صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند

یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست / امشب به یاد کیست که یادم نمیکند . . .


گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین
من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس . . .

لبریز غزل بیا همی آهسته / چون آیه بخوان مرا کمی آهسته
آهسته مرا رها بکن از سر عشق / تا در تو رها شوم دمی آهسته . . .

ما هرچه دویدیم به مقصد نرسیدیم / از عشق به جز مزه ی تلخش نچشیدیم ... 

 دیری است ندیده ام من الماس تنت

عابــر نشـــدم به کــــوچه یاس تنت
تبریز چـــــرا شده است فصل تن تو
خـــــواهم برسم به بندر عباس تنت !

 

گرچه کردم ذوقها از آشناییهای او / انتقام از من کشید، آخر جداییهای او . . .


 

نقش ِچشمان ِخمارت ، چه کشیدن دارد ! / سایه ساران ِدو زلفت ، چه لمیدن دارد !
آن قدر خوب و ملیحی که به یک جرعه نگاه / حس مستی لبت طعم چشیدن دارد . . . 

 



ادامه مطلب ...
 
شنبه 6 اسفند 1398برچسب:, :: 20:13 :: نويسنده : اشکان

 توجه!!                                             توجه!!

به خدا اگه نظر دادن خرجی داشته باشه و  وقت گیر باشه!!

 
پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:, :: 11:56 :: نويسنده : اشکان

سلام دوستان،امیدوارم حالتون خوب باشه،معزرت میخوام 1 مدت نبودم،ولی در عوض میخوام 1 معما براتون طرح کنم ببینم کی میتونه جوابشو بده.

برادر زن **جاسم** میشه دایی زن **قاسم**، حالا جاسم چه کاره ی قاسم هست؟!؟!!!

 
چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 17:17 :: نويسنده : اشکان

 

دل خوش از آنيم که حج ميرويم
 غافل از آنيم که کج ميرويم

کعبه به ديدار خدا ميرويم  
او که همينجاست کجا ميرويم

حج بخدا جز به دل پاک نيست
شستن غم از دل غمناک نيست

دين که به تسبيح و سر وريش نيست
هرکه علي گفت که درويش نيست

صبح به صبح در پي مکر و فريب
شب همه شب گر يه و امن يجيب

 
چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 1:53 :: نويسنده : اشکان

باوفا! مهر تو اندر جان ماست/ زندگی بی دوستی زندان ماست 

کم بزن آتش دل بی تاب را /یاد خوبت روز و شب مهمان ماست . . .


عاقبت از غم عشق تو دیوانه شدم / باده بر دست شدم راهی میخانه شدم

 آن قدر حسرت میخانه کشیدم که ز شوق /  به تمنای شرابت همچو پیمانه شدم . . .
گفتی مسافری و من آنقدر عاشقم که
سال هاست نماز دلم را شکسته میخوانم . . .
متاسفانه توی قرن ۲۱ اسکل به کسی‌ گفته میشه که
قلبی پاک و بی گناه و مهربون داره
آدم فروش و نا رفیق نیست و از پشت خنجر نمیزنه . . .


ادامه مطلب ...
 
یک شنبه 16 بهمن 1390برچسب:, :: 12:38 :: نويسنده : اشکان

 

میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم
این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!
این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم

همیشه جایی بود که با دیدنش یاد تو در خاطرم زنده میشد ، همیشه آهنگی بود که با شنیدنش حرفهایت در ذهنم تکرار میشد

آن لحظه ها همیشگی نبود ، عشق تو در قلبم ماندنی نبود ، بودنت در کنارم تکرار نشدنی بود!

اگر بدانی جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی

اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی
تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم ، حرف دلم به تو همین است ،
قلبت می ماند تا آخرین نفس برایم

از خدا دیگر هیچ نمیخواهم ، دیگر هیچ آرزویی ندارم ،
رویایم را میخواستم که به آن رسیدم ، دنیا را میخواستم که آن را به دست آوردم ،
رویایی که همان دنیای من است، و تویی که همان دنیای منی….

خورشید بتابد یا نتابد، ماه باشد یا نباشد، شب و روز من یکی شده

، فرقی ندارد برایم ، همه چیز برایم رویا شده ، عشق تو برایم آرزو شده ،

به رویا و آرزو کاری ندارم ، حقیقت این است که دوستت دارم!


همیشه میترسیدم تو را از دست بدهم ،

همیشه میترسیدم رهایم کنی ،مرا تنها بگذاری

اما…. تو آنقدر خوبی، که به عشق و دوست داشتن وفاداری
که حتی یک لحظه نیز فکر نبودنت را نمیکنم
همین مرا خوشحال میکند ، همین مرا به عشق همیشه داشتنت امیدوارم میکند

در اوج آسمان به دنبال تو ، هر جا میروی باز هم یکی هست به دنبال تو

تویی که در قلب منی و منی که همیشه فدای توام
دیگر به دنبال بهترین ها نیستم ، من شیفته آن خوبی های توام

 



ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 23:44 :: نويسنده : اشکان

 

خسته دل فرش سلیمان، فویل تو

گو سلیمان فویل بین از رو برو

*

خیره گردد در تو چشم آقتاب

لامپ ده وات است پیشت ماهتاب

*

ای که کارت با زغال و آتش است

ای که رویت قرمز و هامون وش است

*

می نشیند روی چشم تو زغال

بعد از آن آغاز گردد قیل و قال

*

زیر پایت کاسه ای از تنباکو

لیمو و آلبالو و سیب و هلو

*

گر نباشی جمله خاکستر شود

آنقدر سوزد که بی مادر شود

*

دیده ام من جعبه ی روی تو را

دیده ام من رنگ گیسوی تو را

*

تو لطیفی همچو برگ نسترن

خشخشی کن دیده ای افکن به من

*

هر چه مانی روی قلیان بهتر است

گوش نا محرم ز اسرارت کر است

*

جعبه ات دارد یکی مادر بزرگ

بسته جای روسری شالی بزرگ

*

خیمه ای دارد ز قصر شاه به

چهره پیر اما ز روی ماه به

*

دست او قلیان چوبی استوار

می زند موج از دو چشمانش قرار

*

قالی و پشتی فضایی مشت مشت

زیر پایش سبز سبز و دشت دشت

*

ای بزرگا ای پلنگ شیر زن

رخصتی ده تا کنم فاش این سخن

*

همچو سیمرغ است هر فویلی بسوخت

آسمان فویلی دگر بر قله دوخت

***

یک شبی سی سیم گرد هم شدند

تا که عزم قله ی سی سیم کنند

*

سیم ها از جنس های مختلف

هر یکی شمشاد قد همچون الف

*

آهنی آلمینیوم نقره طلا

سرب و قلع و چودن و روی و ریا

*

فخر ها بفروختند و ناز ها

از هنر های خود و اعجاز ها

*

شرح استحکام گفت آهن بسی

پشت او را می نخواباند کسی

*

آلمینیوم از سبک بالی بگفت

از سرور و وجد و خوشحالی بگفت

*

نقره از تیره نگشتن حرف زد

درصد خالص شدن تا مزر صد

*

از رخ زیبای خود گفتا طلا

از دو چشمان قشنگ دلربا

*

سرب و قلع از صنعت و چودن همی

روی هم از زهد خود گفتا دمی

*

ابتدای راه آسان می نمود

تا که دارد جرات و صبر و وجود

*

تا رسیدش فصل باران آن حدید

بعد چندی خورده گشت و دل برید

*

آسمان تا کار دست باد داد

آلمینیوم را به دست باد داد

*

چون خلوص نقره بودش زیر صد

در حریم صبر ره وارونه زد

*

گشت آلوده طلا خوردش فریب

برد کس او را به چشمک توی جیب

*

سرب و چودن خود به صنعت باختند

همچو قلع از خویش قالب ساختند

*

روی، بیچاره شد از دست ریا

چون که مشتش در نهایت گشت وا

***

آنکه تا آخر رسیدش فویل بود

آن که با چشمی دل ما را ربود

*

زبتدا گفتا که جنسم عاشقی است

آهن و سرب و طلا پیشم یکی است

*

گاه سختم گاه نرمم خالصم

از ریا دورم در این ره مخلصم

*

فکر من جز قله ی سی سیم نیست

جان جز پای او تقدیم نیست

*

من عمل را دوست دارم بشتر

تا سخنرانی و حرف بی اثر

*

رفت تا بر قله آمد بر قرار

با زغال و تنباکو شد هم جوار

***

چون که خواهی او گذاری روی قل

خوب چفتش کن مباش از کس خجل

*

یک کمی او را مقعر کم عزیز

یک دو سوراخی بکن با شی تیز

*

گر که شل باشد نخواهد کام داد

چون هوا خواهد کشید از زیر جام

*

باش تا خیلی نچسبد رو توتون

چون که سوزد تنباکو چسبد به اون

*

فویل آشپذ خانه کفری بیّن است

وصله ای ناچسب و بس نا همگن است

*

جا بیفتد هر چه گردد زرد تر

هر چه سوزانند گردد مرد تر

*

چون که سوراخش بشد قدر شکاف

وقت تعویض است ای سیمرغ قاف

***

بعد از این شرح از سر قلیون کنم

اشک ها ریزان و دل ها خون کنم

*

داشفنر شعر تو در هفت آسمان

نیست مانندش به جان هردومان

داشفنر


 
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 23:38 :: نويسنده : اشکان

گر که عمر ما دهد یک دم مجال

گویم از شرح دل سرخ زغال
*
گرمی خورشید پیش آن هواست
هر که بیند گوید این صدقش رواست
*
لحظه ای بنشین کنارم ای عمو
بشنو از من نکته ها را مو به مو
*
لعل گل پیش زغالت هیچ نسیت
گر بپرسی نمره اش گویم که بیست
*
جمله خاکستر دهد چون خاک زر
جمله بینا می کند هر کور و کر
*
خاک پای یار ول کن بی خود است
خاک خاکستر چشیدن در مد است
*
ابتدای کار رنگش چون شب است
شیوه ی کارش سیاهی مذهب است
*
بعد آن روی اجاقی می رود
چون که در میخانه ساقی می رود
*
کم کمک از زیر سوزان می شود
گوشه هایش بس فروزان می شود
*
این بماند نکته ای آمد به یاد
شرح این مطلب کنون باید بداد
*
در زمانی دور بودش دختری
قد و بالالیش بلند و دلبری
*
دخترک شه زاده ای خر پول بود
کشته دادن بهر او معمول بود
*
نام او بودش فورزان خوشکله
آن که وصلش بهر مردم مشکله
*
خواستگاران در پی اش هر روز و شب
هر یکی عاشق تر و در سوز و تب
*
هر کسی آمد جواب رد گرفت
نمره اش را از معلم بد گرفت
*
تا که روزی قرعه با جایی فتاد
قرعه با یاران شیدایی فتاد
*
جمع آنان بود ثالث در شمار
بچه های عاشق و مست و خمار
*
نام اول بود معمولی زغال
صاحب کارخانه و ماشین و مال
*
دومی بودش به نام جکسونی
خوش لباس و خوش سخن با هارمونی
*
سومی بودش لیموی سرخ رو
خوشکل و مشتی و شیرین چون هلو
*
هرسه با هم سو فروزان آمده
هر یکی از عشق سوزان آمده
*
چون که قصر یار آمد در پدید
چشم جز آن جای دیگر را ندید
*
پای در آمد برفتش اولی
رفت داخل دومی با معطلی
*
تا که سوم شد بگفتندش کجا
چون تو بی پولی تو را داخل نیا
*
گفت لیمو، بچه ها یاری دهید
آن دو رفتند و به خود یاری ندید
*
گفتگوی پاسبان رفت و لیمو
جمله استادند آنجا روبرو
*
گفت لیمو عاشقم دیوانه ام
گفت با این حال ها بیگانه ام
*
گفت بعدا می دهم پول تو را
گفت خوردم من هم آن گول تو را
*
گفت من از راه دوری آمدم
گفت اینجا من چه جوری آمدم؟
*
هرچه لیمو گفت راهش بسته بود
نقش غم بر قلب او بر بسته بود
*
گفت باشد خواهم اینجا ماند من
گر بروید زیر پایم هی چمن
*
پیر مردی می شد از آنجا عبور
گفت لیمو ای تو مرد با شعور
*
ای که در این شهر داری خانه ای
خواهم از تو آدرس جانا نه ای
*
اند این قصر خفن باشد کجا
خوابگاه دختر شاه شما
*
گفت گویم من فقط چیزی بده
در کف دستم زری سیمی بنه
*
گفت لیمو من فقیرم هم چو تو
گفت او پس با جهنم گم برو
*
دید گویی چاره ای دیگر نماند
لاجرم او پیر هن از تن دراند
*
گفت این را گیر و دیگر گو سخن
گو نشان از پنجره با جان من
*
پیر مردش گفت و او فرصت نداد
رفت و در پای اتاق گل بماند
*
از قضا باران گرفت آن شب چو تیر
گشت چرخ نیلگون هم رنگ قیر
*
دست دور خویش می چرخاند هی
 خسته و نالان شدش هم ساز نی
*
گفت با خود ای فروزان من ببین
سوزش سرمای این تن را بیین
*
در حریم خویش بستی راه من
حال بشنو پای در این آه من
*
عاشق شیدای در باران منم
شاخ دلگیران و غمداران منم
*
گر که باران سرد می بارد سرم
حس ندارم چون که من عاشقترم
*
پای دربت خواستی جان می دهم
پای درگاه تو ایمان می دهم
*
من اگر بی مایه ام عاشقترم
گل مرو با این سبب پیش از برم
*
شب برفت و زیر باران خواب رفت
آب رفت و آب رفت و آب رفت
*
صبح آمد آن دو نامرد شفیق
تازه افتادند یاد آن رفیق
*
مست از درگاه بیرون آمدند
با دل پر رنج و پر خون آمدند
*
هر دو را رد کرده بودش آن نگار
گفت با من نیست وصلت با دو خار
*
آن دو گشتی در کنارا آمده
بهر یار خویش حالا آمده
*
ناگهان دیدند کس بر روی خاک
روی نورانی و صورت پاک پاک
*
همچنان خواند نگار خویش را
می کند هی جمله کار خویش را
*
پیر هن بر تن نبودش سوز بود
روی او روشن به سان روز بود
*
یک نظر با آن دو کرد و رو گرفت
آن دو با حالش شدند اندر شگفت
*
گفت از من دور شید ای بد سران
تا بمانید از کنارم در امان
*
من فروزانم کنون چون یار خود
من چه سوزانم بر دلدار خود
*
آن دو رفتند و همانجا او نشست
تا که کم کم جان او از هم گسست
*
خاک او را باد بردش سوی یار
تا که آمد پیش دلدارش قرار
*
بر سر زلف نگارش می نشست
جمله در وصل اش نشست و مست مست
*
پس فقط لیمو بزن روی اجاق
طبق آن راهی که آمد در سیاق
*
بعد از آن کم کم فروزان می شود
همچو نی از سوز نالان می شود
*
بعد، آن را گیر با یک انبری
یا که سیخ تا شو یا گاز انبری
*
در زغال گردان بنه با احترام
بعد چرخانش به سان چرخ بام
*
حلقه ی دام است این چرخیدنش
می نوازد چشم را با دیدنش
*
چون رسد پایان بگیرد گر چنان
وصل گرداند نهان را در عیان
*
بعد آن گویم ز فویل  و تنباکو
باقی این قصه بشنو ای عمو
*
داشفنر را دوستان یاری دهید
بشنوید این درد و دلداری  دهید

 
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 23:20 :: نويسنده : اشکان

 

 بشنو از قلیان حکایت می کند
از خماری ها شکایت می کند
*
نامه ام با نام قل آغاز کن
ای تو دل در دود او پرواز کن
*
خسته ام از زخم های روزگار
می نشینم پای قلیون بر قرار
*
ای زغالت چون دلم آتش به سر
ای پک اول ز تو بس کار گر
*
 این کلاه نقره ی فویل تو چیست؟
چاق گردان دم گرم تو کیست؟
*
ای فدای آن خم باریک تو
مست توی لوله ی تاریک تو
*
ای که پیچ و تاب دارد لوله ات
حلقه ی مشتی بیارد لوله ات
*
ای که کامت خوش گوارا تر ز قند
ای شلنگت بند پای در کمند
*
عکس روی ناصرالدین طرح تو
بس طرب خیزد ز کار شرح تو
*
 وه چه موزون است پای جام تو
وه چه سنگین است های کام تو
*
طعم تنباکوت به از لعل یار
طالبی و قهوه و سیب و انار
*
وقت گرما یخ کند نعنای تو
تا گلو سوزد ز هر یک های تو
*
بین یاران و رخ ماه حبیب
بهتر آن بارش کنی طعم دو سیب
*
گر که سنگین کاری و سنگین مرام
نسکافه با قهوه ی مشکین به کام
*
گر که عاشق پیشه ای از بهر یار
کن تو پس خود توت فرنگی را به بار
*
گر که خواهی آن نسوزاند گلو
پس بیا و بار کن طعم هلو
*
چایی و یک کاسه قند قالبی
در کنار دود طعم طالبی
*
سوسک گردد پیش قد تو نگار
طعم آلو آلبالو کاهو خیار
*
این چه گفتم ذره ای از بحر بود
داشفنر این ها به یک شب می سرود
 
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 23:15 :: نويسنده : اشکان

 

قلیان ز لب تو بهره ور می‌گردد   نی در دهن تو نیشکر می‌گردد
بر گرد رخ تو دود تنباکو نیست   ابریست که بر گرد قمر می‌گردد

 

قلیان که بر دست چو گل جای نمود   هر دو بر او شمع نهد سر به سجود
گلزار دماغ شعله آشامان را   سرچشمه آتش است و فواره دود
من و صد آه و افغان و، نی صد بوسه بر لعلش   هزاران پیچ و تابم داد از این قلیان کشیدنها

 

                           عمریست کشیدم من دوسیب در قهوه خانه | طعم خوش تر من ندیدم در زمانه


                       ای که لیمو میکشی در قهوه خانه | عمر خود کردی تباه تو بی بهانه


                            طعم خود را کن عوض ای یار قیلفا | تا که آزادت کنند در هر دو دنیا


                         بهترین طعم ها باشد هلو | گوایا می میخوری اندر سبو


                             قل قل قلیان چرا خاموش شد | ما به آن موسیقی عادت داشتیم

                       قهوه خانه بود جولان گاه ما | چون به دیزی هم ارادت داشتیم

 

 
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : اشکان

آغاز با خدا

پایان بی خدا

پیدا نمی کند

سیگار زندگی

در زیر پای مرگ

فانی نمی شود

در زندگی سقوط

راحت تر از صعود

انجام می شود

در برکه سیاه

نیلوفر سفید

لبخند می زند

جراحی دماغ

پر مشتری تر از

جراحی دل است

در چشمھای تو

دریای بیکران

در گل نشسته است

از این ھمه گناه

تنھا به عاشقی

اقرار می کنم

یک تک درخت پیر

با جابجا شدن

خشکیده می شود

یک کاج بی خبر

باضربه تبر

بیدار می شود

در دست بی خبر

ھرگز کسی خبر

پیدا نمی کند

با این ھمه خدا

دنیای بی خدا

باور نکردنی است

از ناخدا شدن

تا با خدا شدن

بسیار فاصله است

ھر شک به ابتدا

با شک به انتھا

ھمراه می شود

تغییر سرنوشت

از حدس سرنوشت

ھمواره بھتر است

در لحظه ی کمال

سرتاسر جھان

بی نقص و کامل است

خوشبختی از قضا

با بخشش و عطا

تکثیر می شود

با صد ورق دروغ

تاریخ آدمی

ناقص نمی شود

بی ساغر سکوت

انسان به معرفت

نایل نمی شود

در دفتر حیات

زیباترین رموز

در بخش خلقت است

بی رنج اشتباه

انسان به اکتشاف

ھرگز نمی رسد

در پازل جھان

یک قطعه ی بزرگ

ھمواره غایب است

در پیش روی شمع

ھر تکه آینه

یک شمع روشن است

تدبیر غربیان

با عشق شرقیان

ترکیب می شود

ھر شعر تازه ای

با حرف تازه ای

آغاز گشته است

یک ھسته ی درخت

در ظرف کوچکی

بالغ نمی شود

پنھان ترین درون

با دیده ی خرد

شفاف و روشن است

در شھر زندگی

اصل ھمیشگی

اصل تفاوت است

در شھر بی صدا

افکار ھر کسی

مانند دیگری ست

با خواب یک شبان

دارایی دھی

بر باد می رود

در درگه خدا

تاخیر در امور

ھرگز نبوده است

با قھر آفتاب

سیاره ی زمین

پوشیده از یخ است

ھر گز سمندری

در آتش درون

جولان نمی دھد

از اولین اذان

تا آخرین نماز

یک عمر فاصله ست

ھر اشک آسمان

در جستجوی گل

از دیده جاری است

در اوج آسمان

آرامش بزرگ

ھمواره حاکم است

در قله ھای سخت

انسان به آسمان

نزدیک می شود

در جبهه ی جھان

انسان بی طرف

پیدا نمی شود

سرکش ترین قلل

از فتح آدمی

ھمواره عاجزند

با اختراع پول

خوشبختی بشر

دشوار گشته است

زیبایی سکوت

بی انتھاتر از

زیبایی صداست

ھر ناخدای خوب

در پیچ و تاب موج

ورزیده گشته است

ھر کسب نعمتی

با حذف نعمتی

آغاز می شود

در قلب ھر بشر

رازی برای کشف

ھمواره بوده است

یک جام پر ترک

از وحشت شکست

خالی نمی شود

با اینھمه قیود

انسان واقعی

آزاده و رھاست

یک قفل صد کلید

از قفل بی کلید

ھمواره بدتر ست

گلھای باغ فرش

در زیر پای ما

پر پر نمی شوند

ھر جام تشنه ای

در وادی سراب

از تشنگی پر است

اندیشه ھای سست

دائم به گرد خویش

دیوار می کشند

الگوی فربه تر

انسان فربه تر

ایجاد می کند

یک ساعت خراب

روزی دو مرتبه

اھل صداقت است

یک خانه ی یخی

در پرتو چراغ

ویرانه می شود

با قدرت نگاه

انسان ز پله ھا

بالا نمی رود

در شھر عاشقان

عاشق تر از خدا

پیدا نمی شود

ھر عصر تازه ای

با دید تازه ای

آغاز می شود

بی فتح روح خویش

ھرگز به فتح غیر

قادر نمی شویم

یک چتر کاغذی

با بارش بھار

نابود می شود

دیوار خانه ھا

ما را به پنجره

محتاج کرده است

از دامن زمین

چیزی به آسمان

نازل نمی شود

در جھان خلقت

ساحل خوشبختی

بین دو بدبختی ست

بی حق انتخاب

زیباترین بھشت

قعر جھنم است

در شھر زندگی

تابوت و مھد ما

با ھم برادرند

بی باور طلوع

افسانھ ی غروب

زیبا نمی شود

بی شمع انتقاد

افکار مردمان

روشن نمی شود

ھر درس زندگی

بی درک مطلبش

تکرار می شود

در کوه زندگی

در کوله بار ما

تنھا اراده است

در راه نادرست

برگشتن درست

اوج شھامت است

لبخند مردگان

از اخم زندگان

بسیار بھتر است

دنیای عاشقان

با جذر و مد عشق

ویران نمی شود

دنیای بی ثبات

با خنده ھای ما

تحقیر می شود

ھر پیر با چراغ

از کودک درون

شعله گرفته است

ھر سنگ خاره ای

با اھرم زمان

از جای می جھد

زیباترین بنا

با سیل کوچکی

نابود می شود

ارابھ ھای عشق

از وادی جنون

باید گذر کنند

در قلب عاشقان

یک غایب بزرگ

ھمواره حاضر است

این خیل مردگان

با نعره ی کلنگ

از جا نمی جھند

یک کشتی بزرگ

با زخم کوچکی

نابود می شود

ننگین ترین شکست

با غفلتی حقیر

آغاز گشتھ است

یک نخل ریشه دار

با غارت خزان

زخمی نمی شود

رسواترین سکوت

ھرگز به اشتباه

صحبت نمی کند

بر کج ترین سطوح

با خط مستقیم

بتوان خدا کشید

یک قلب بی ریا

از مسجد خدا

ھمواره برتر است

در شھر زندگی

قانون نقره ای

قانون باور است

قلب سخن پذیر

از قول دلپذیر

آکنده می شود

در شھر دشنھ ھا

آرامش عمیق

حاکم نمی شود

ھرگز کبوتری

از لوله ی تفنگ

خارج نگشته است

یک پیچک ضعیف

بی تیرکی قوی

بالا نمی رود

این فرصت بقا

از فرصت فنا

بسیار کمتر است

با غرش تفنگ

انسان به برتری

ھرگز نمی رسد

در شھر زندگی

بی جستجوی خویش

پیدا نمی شویم

بی خنده ی چراغ

بیداری بشر

باور نکردنی ست

تندیس ماسه ای

در پیش روی باد

ویرانه می شود

از کوج یک شبح

ردی به یادگار

ھرگز نمانده است

پایان عاشقی

ما را به انقراض

نزدیک می کند

زندان زندگی

با مرگ متھم

ھمراه می شود

بی مرگ کرم توت

دیبای خوش نگار

حاصل نمی شود

از سرزمین عشق

ھرگز مسافری

ھجرت نکرده است

ھر سنگ کوچکی

در برف روزگار

بھمن نمی شود

 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 23:52 :: نويسنده : اشکان

عشق يعني مستي و ديوانگي

عشق يعني با جهان بيگانگي

عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشم تر

عشق يعني سر به دار آويختن

عشق يعني اشک حسرت ريختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن

عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني سوختن يا ساختن

عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني انتظار و انتظار

عشق يعني هرچه بيني عکس يار

عشق يعني ديده بر در دوختن

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 21:58 :: نويسنده : اشکان

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 21:25 :: نويسنده : اشکان

 

 

تو که نگاھت نجیب ترین است

اگر ذره ای از دلت یاد من کرد بیا بھ این نشانی

شھر گمشده

آخرین جاده ی تنھایی

بن بست احساس

نرسیده بھ یک دوراھی

یکی از تاریکی و یکی از نور

کلبھ ای ھست زرد و متروک

معلق در رویای سبز

روزنھ ای دارد باز رو بھ دریایی متلاطم از امواج ابھام

کمی آن طرف تر از اینجا غروب آخرین طلوع ماست

گوش کن صدای مرا

از امواج بی کران می آید

آھستھ می گویم تا دریا حسادت نکند

"دوستت دارم ھمراه ھمیشگی من"

 

 
جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 14:27 :: نويسنده : اشکان

 

کاش ! قلبم درد تنهايي نداشت     /    سينه ام هرگز پريشاني نداشت

کاش!برگهاي آخر تقويم عشق    /      حرفي از يک روز باراني نداشت

کاش! مي شد راه سخت عشق را    /      بي خطا پيمود و قرباني نداشت

 

 
جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 3:2 :: نويسنده : اشکان


چقدر قلبت زیباست ( متن عاشقانه )

روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت
میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتایت
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی
همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم
همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم
حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق را خواند
چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را
گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است
همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است،
چقدر قلبت زیباست...
چه بی انتهاست قصر عشق تو و من چه خوشبختم از اینکه اینجا هستم ، در کنار تو
تویی که برایم از همه چیز بالاتری و از همه کس عزیزتر
میخوانمت تا دلم آرام بماند

 
جمعه 1 دی 1390برچسب:, :: 2:34 :: نويسنده : اشکان


       لپ تاپم رو بردم نمايندگيش، مي گم ضربه خورده کار نمي کنه، يارو ميگه ضربه فيزيکي؟!! پـَـــ نــه پـَـــ ، يکم بي محلي کردم، ضربه روحـــي خورده


      دوستم ميپرسه تو هم مثل من به طبيعت و دريا و گل و چيزاي رمانتيک علاقه داري؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ من فقط به زباله دوني و آشغال و توالت عمومي و چيزاي چندش آور علاقه دارم


سر صبح جمعه از سروصداي زياد از خواب بلند شدم ،رفتم آشپزخونه

مي بينم بابام هي داره دره يخچالو باز مي کنه باز مي بنده

،بهش مي گم چي شده سر صبح خراب شده ؟
گفت : پــ نه پــ دارم مي بندم باز مي کنم بلکه رفرش بشه يه چيزي پيدا کنيم بخوريم


نشستيم همه داريم فيلم مي بينيم، به رفيقم مي گم يکم تلويزيونو بچرخون ؛
ميگه سمت شما؟
پــــَ نــــَ پـــــَ بچرخون سمت قبله، باشد که مقبول درگاه احديت قرار بگيره…


دارم کمرمو با نبش ديوار مي خارونم خواهرم ميگه کمرت مي خاره ؟

ميگم پــــ نه پــــ دارم علامت گذاري مي کنم واسه خرس ها راهو گم نکنن


دارم چايي مي خورم داغ بود سوختم. بابام مي پرسه سوختي؟ مي گم پ نه پ رفتم مرحله بعد


به همکارم مي گم همين الان يه فيلم باحال دانلود کردم، مي گه از تو اينترنت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ از تو کانال کولر، اتفاقاً پهناي باندشم زياده، قطعي هم نداره


       رفتم ساعت سازي به يارو مي گم ساعتم کار نمي کنه، ميپرسه يعني درستش کنم؟ پــــــ نه پـــــــ باهاش صحبت کن سر عقل بياد بره سر کار


      دارم مي رم تو دانشگاه يارو دم در جلومو گرفته مي گه آقا شما دانشجوي همين دانشگاهيد؟ ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دانشجوي دانشگاه آکسفوردم، درس تفسير قرآن رو اينجا واحد ميهمان گرفتم


        رفتم دکتر از منشيه مي پرسم دکتر هست؟ ميگه بله مي خواييد بريد پيششون؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببينم اگه اين وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزيشون رو سرمشق زندگيم قرار بدم و برم

 
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 23:2 :: نويسنده : اشکان

قزوين
- سلام
- به به سلاااام پسر گلم؛ بفرما تو
- خيلي ممنون - شما چند تا بچه دارين
- حالا چرا دم در، بفرما تو کسي خونه نيست
- نه مزاحم نميشم، فقط بگين چند تا بچه دارين
- چرا نميائ تو خودت بشماري، تعارف مکوني ها
- نه متشکرم در حين انجام وظيفه هستم
- 6 تا
- چندتا پسر چند تا دختر
- حالا ميومدي تو يه چايي ميخورديم
- خيلي ممنون
- همش پسره
- متشکرم - فعلا خداحافظ
- بند کفشت بازه مهندس
- باشه سر کوچه ميبندم


رشت
- سلام
- سلام بابا جان
- ببخشيد شما چندتا فرزند داريد؟
- از خودم رو بگم يا همه رو بگم ؟
- چه فرق ميکنه ؟
- فرق نميکنه فقط فاميلي شون فرق ميکنه
- باشه بگين
- دقيقا يادم نيست ... بايد از خانم بپرسم
- خوب به خانمتون بگين بياد
- نيستش ... رفته بيرون
- کي برميگرده ؟
- فردا صبح
- باشه - فعلا خدافظ



اردبيل
- سلام
- نه منه ؟ (چه کار داري)
- سرشماري اوچون گلميشم (براي سر شماري اومدم)
- ها !
- سرشماري، آمارگر، چند تا سوال دارم
- خودش خونه نيست
- شما چندتا بچه دارين ؟
- سنه نه ؟ (به تو چه مربوطه)
- سرشماري ماموريم (مامور سرشمارم)
- كپك اوغلي ايت جهنمه بلي نن ور رام پخون چيخار (گم شو پدرسگ تا با بيل
نکشتمت)
- چرا هول ميدي ؟ دارم ميرم خوب
- ......


اصفهان
- سلام
-سلام دادا
- شما چند تا فرزند داردي؟
- سي و سه تا
- چند تا دختر چند تا پسر ؟
- همش پسرس دادا
-تحصيلات؟
- دکتراي متالوژي گرايش ذوب آهن .
-شغل؟
- برج ساز .
- وسيله نقليه داريد؟
- بله .يه ژيان دارم



زاهدان
- سلام
-شلام
- شما چند تا فرزند داريد؟
- شي و هفتا داشتم الان شه تاش مونده!
- جان!؟!؟!؟ منظورتون چيه!؟!؟؟!
- شي تاشون تو درگيري با نيروي انتظامي کشته شدن!
- متاسفم . حالا باقيمانده چندتا دختر و چند تا پسر؟
- شه تا دختر
- شغل ؟
- مامور نيروي انتظامي . شتاد مبارزه با مواد مخدر
-بسيار عالي!!!

خوزستان - عرب
- سلام
- السلام عليک!
- شما چند تا فرزند داريد؟
-خمسه عشره واحد (51 عدد)
- چند تا دختر چند تا پسر!؟
- اربعه عشره ذکور(40 تا پسر) آمار دخترام هم به تو لامربوط !!!!
-متشکرم!!! خدانگهدار
- في امان الله


شيراز
- سلام
-سلام کاکو
- شما چند تا فرزند داريد؟
- سه تا کاکو
- تعداد دختر و پسر ؟
- سه تاش دختره کاکو
- شغلتون ؟
- لوازم آرايشي بهداشتي ميفروشم کاکو.
- در آمد متوسط ماهانه؟
- 15 ميليون تومن در ماه کاکو.
- ببخشد شما خلبان هستد يا کاسب!!!!!؟؟؟؟
- نه جون کاکو من کاسب لوازم آرايشي هستم
جنوب تهران
- سلام
- کرتم
- شما چند تا فرزند داريد؟
- 4 تا دختر 6 پسر جمعا 12 تا .
- شغل
- فروش بيل و کلنگ يه باشگاه بدنسازي هم دارم !
- تحصيلات ؟
- سيکلم
- متشکرم
-زد زياد
آبادان
- سلام
-سلام ولک
- شما چند تا فرزند دارد؟
- به تو چه کوکا!!!
-ا بابا ! آقا من مامور آمار هستم!
-خو کوکا منم مامورم !
-کارتتون لطفا
-خودت کارتت لطفا!!
- آقا اصلا شما بچه داري!؟!؟
- نه کوکا تموم کردم!
-آقا يه جواب درست حسابي بدين
-باشه ولک بپرس
چند تا بچه داري ؟
اونش ديگه به تو مربوط نست ولک
-خدانگهدار
نمي خواهي بپرسي چند تا عينک ريبن دارم؟
سمنان
سلام
سلام بفرمين
ا آماريره بيميچوم (براي آمار اومدم)
خوش اميچه (خوش آمدي)
پيل ميل هم مادن؟؟ (پول مولي هم ميدن)
چه مذونوم شايدن هادن (نميدونم شايد بدند)
هما پيا نارن منگم هادن (از ما نگيرن، لازم نيست بدهند)
شما دله کيه چندي نفري درن،چندي وچه دارين (در خونه شما چند نفر زندگي ميکنن،
چند تا بچه داريد)
هما وچه دسن، 4 دوتي داروم 6 پيري (بچه هاي ما ده تا هستن 4تا دختر 6تا پسر)
شما شغل چيچيه؟ (شغل شما چيه)
دله واژاري دکون داروم مسي مروشوم (توي بازار مغازه دارم ظروف مسي ميفروشم)
شما سواد؟
هنه ديپلم ناچم (ديپلم نگرفتم)
شما دست درد نکره (دست شما درد نکنه)
بفرمين دنين کيه (بفرمائيد خونه)
ممنون

نکته: اين مطلب فقط جنبه ي طنز داشته و قصد توهين به هيچ يک از هموطنان عزيز
نبوده است
.
 

 
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 22:50 :: نويسنده : اشکان

همونطور که می دونید، ازدواج یا همان پیوند زیبای زناشویی پیوندی آیینی‌است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می‌شود و در نهایت به تشکیل خانواده منجر می گردد. البته هر شخصی دلایل متفاوتی برای وصلت‌کردن با همسر آینده اش دارد که همین نظرات متفاوت باعث شده تا در کل مسئله "ازدواج" مهم و پرطرفدار تلقی شود کمااینکه ضرب المثل ها و سخنانی پندآموز از اندیشمندان در این رابطه گفته شده که 70 مورد از آنها را در این وبلاگ تقدیم شما دوستان LOXblogوبلاگ دوستانه،، می کنیم اما ناگفته نماند که بسیاری از این نکته ها جنبه شوخی و مزاح دارد و هیچگونه قصد ونظر خاصی مد نظر نیست.

برای خواندن اینضـرب المثل ها به ادامه مطلب مراجعه کنید



ادامه مطلب ...
 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد