|
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 23:20 :: نويسنده : اشکان
بشنو از قلیان حکایت می کند
از خماری ها شکایت می کند
*
نامه ام با نام قل آغاز کن
ای تو دل در دود او پرواز کن
*
خسته ام از زخم های روزگار
می نشینم پای قلیون بر قرار
*
ای زغالت چون دلم آتش به سر
ای پک اول ز تو بس کار گر
*
این کلاه نقره ی فویل تو چیست؟
چاق گردان دم گرم تو کیست؟
*
ای فدای آن خم باریک تو
مست توی لوله ی تاریک تو
*
ای که پیچ و تاب دارد لوله ات
حلقه ی مشتی بیارد لوله ات
*
ای که کامت خوش گوارا تر ز قند
ای شلنگت بند پای در کمند
*
عکس روی ناصرالدین طرح تو
بس طرب خیزد ز کار شرح تو
*
وه چه موزون است پای جام تو
وه چه سنگین است های کام تو
*
طعم تنباکوت به از لعل یار
طالبی و قهوه و سیب و انار
*
وقت گرما یخ کند نعنای تو
تا گلو سوزد ز هر یک های تو
*
بین یاران و رخ ماه حبیب
بهتر آن بارش کنی طعم دو سیب
*
گر که سنگین کاری و سنگین مرام
نسکافه با قهوه ی مشکین به کام
*
گر که عاشق پیشه ای از بهر یار
کن تو پس خود توت فرنگی را به بار
*
گر که خواهی آن نسوزاند گلو
پس بیا و بار کن طعم هلو
*
چایی و یک کاسه قند قالبی
در کنار دود طعم طالبی
*
سوسک گردد پیش قد تو نگار
طعم آلو آلبالو کاهو خیار
*
این چه گفتم ذره ای از بحر بود
داشفنر این ها به یک شب می سرود
![]() نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |