دوستانه
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید اوقات خوشی رو در این وبلاگ براتون آرزو می کنم.

پيوندها
کویر لوت
گل سرخ
mahsa jo0o0n
asal-love68
دل دریایی
شوری سنج اب اکواریوم
کمربند چاقویی مخفی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دوستانه و آدرس ashkan.az.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 24
بازدید کل : 49790
تعداد مطالب : 54
تعداد نظرات : 35
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
اشکان

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 23:20 :: نويسنده : اشکان

 

 بشنو از قلیان حکایت می کند
از خماری ها شکایت می کند
*
نامه ام با نام قل آغاز کن
ای تو دل در دود او پرواز کن
*
خسته ام از زخم های روزگار
می نشینم پای قلیون بر قرار
*
ای زغالت چون دلم آتش به سر
ای پک اول ز تو بس کار گر
*
 این کلاه نقره ی فویل تو چیست؟
چاق گردان دم گرم تو کیست؟
*
ای فدای آن خم باریک تو
مست توی لوله ی تاریک تو
*
ای که پیچ و تاب دارد لوله ات
حلقه ی مشتی بیارد لوله ات
*
ای که کامت خوش گوارا تر ز قند
ای شلنگت بند پای در کمند
*
عکس روی ناصرالدین طرح تو
بس طرب خیزد ز کار شرح تو
*
 وه چه موزون است پای جام تو
وه چه سنگین است های کام تو
*
طعم تنباکوت به از لعل یار
طالبی و قهوه و سیب و انار
*
وقت گرما یخ کند نعنای تو
تا گلو سوزد ز هر یک های تو
*
بین یاران و رخ ماه حبیب
بهتر آن بارش کنی طعم دو سیب
*
گر که سنگین کاری و سنگین مرام
نسکافه با قهوه ی مشکین به کام
*
گر که عاشق پیشه ای از بهر یار
کن تو پس خود توت فرنگی را به بار
*
گر که خواهی آن نسوزاند گلو
پس بیا و بار کن طعم هلو
*
چایی و یک کاسه قند قالبی
در کنار دود طعم طالبی
*
سوسک گردد پیش قد تو نگار
طعم آلو آلبالو کاهو خیار
*
این چه گفتم ذره ای از بحر بود
داشفنر این ها به یک شب می سرود
 
چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:, :: 23:15 :: نويسنده : اشکان

 

قلیان ز لب تو بهره ور می‌گردد   نی در دهن تو نیشکر می‌گردد
بر گرد رخ تو دود تنباکو نیست   ابریست که بر گرد قمر می‌گردد

 

قلیان که بر دست چو گل جای نمود   هر دو بر او شمع نهد سر به سجود
گلزار دماغ شعله آشامان را   سرچشمه آتش است و فواره دود
من و صد آه و افغان و، نی صد بوسه بر لعلش   هزاران پیچ و تابم داد از این قلیان کشیدنها

 

                           عمریست کشیدم من دوسیب در قهوه خانه | طعم خوش تر من ندیدم در زمانه


                       ای که لیمو میکشی در قهوه خانه | عمر خود کردی تباه تو بی بهانه


                            طعم خود را کن عوض ای یار قیلفا | تا که آزادت کنند در هر دو دنیا


                         بهترین طعم ها باشد هلو | گوایا می میخوری اندر سبو


                             قل قل قلیان چرا خاموش شد | ما به آن موسیقی عادت داشتیم

                       قهوه خانه بود جولان گاه ما | چون به دیزی هم ارادت داشتیم

 

 
سه شنبه 4 بهمن 1390برچسب:, :: 14:19 :: نويسنده : اشکان

آغاز با خدا

پایان بی خدا

پیدا نمی کند

سیگار زندگی

در زیر پای مرگ

فانی نمی شود

در زندگی سقوط

راحت تر از صعود

انجام می شود

در برکه سیاه

نیلوفر سفید

لبخند می زند

جراحی دماغ

پر مشتری تر از

جراحی دل است

در چشمھای تو

دریای بیکران

در گل نشسته است

از این ھمه گناه

تنھا به عاشقی

اقرار می کنم

یک تک درخت پیر

با جابجا شدن

خشکیده می شود

یک کاج بی خبر

باضربه تبر

بیدار می شود

در دست بی خبر

ھرگز کسی خبر

پیدا نمی کند

با این ھمه خدا

دنیای بی خدا

باور نکردنی است

از ناخدا شدن

تا با خدا شدن

بسیار فاصله است

ھر شک به ابتدا

با شک به انتھا

ھمراه می شود

تغییر سرنوشت

از حدس سرنوشت

ھمواره بھتر است

در لحظه ی کمال

سرتاسر جھان

بی نقص و کامل است

خوشبختی از قضا

با بخشش و عطا

تکثیر می شود

با صد ورق دروغ

تاریخ آدمی

ناقص نمی شود

بی ساغر سکوت

انسان به معرفت

نایل نمی شود

در دفتر حیات

زیباترین رموز

در بخش خلقت است

بی رنج اشتباه

انسان به اکتشاف

ھرگز نمی رسد

در پازل جھان

یک قطعه ی بزرگ

ھمواره غایب است

در پیش روی شمع

ھر تکه آینه

یک شمع روشن است

تدبیر غربیان

با عشق شرقیان

ترکیب می شود

ھر شعر تازه ای

با حرف تازه ای

آغاز گشته است

یک ھسته ی درخت

در ظرف کوچکی

بالغ نمی شود

پنھان ترین درون

با دیده ی خرد

شفاف و روشن است

در شھر زندگی

اصل ھمیشگی

اصل تفاوت است

در شھر بی صدا

افکار ھر کسی

مانند دیگری ست

با خواب یک شبان

دارایی دھی

بر باد می رود

در درگه خدا

تاخیر در امور

ھرگز نبوده است

با قھر آفتاب

سیاره ی زمین

پوشیده از یخ است

ھر گز سمندری

در آتش درون

جولان نمی دھد

از اولین اذان

تا آخرین نماز

یک عمر فاصله ست

ھر اشک آسمان

در جستجوی گل

از دیده جاری است

در اوج آسمان

آرامش بزرگ

ھمواره حاکم است

در قله ھای سخت

انسان به آسمان

نزدیک می شود

در جبهه ی جھان

انسان بی طرف

پیدا نمی شود

سرکش ترین قلل

از فتح آدمی

ھمواره عاجزند

با اختراع پول

خوشبختی بشر

دشوار گشته است

زیبایی سکوت

بی انتھاتر از

زیبایی صداست

ھر ناخدای خوب

در پیچ و تاب موج

ورزیده گشته است

ھر کسب نعمتی

با حذف نعمتی

آغاز می شود

در قلب ھر بشر

رازی برای کشف

ھمواره بوده است

یک جام پر ترک

از وحشت شکست

خالی نمی شود

با اینھمه قیود

انسان واقعی

آزاده و رھاست

یک قفل صد کلید

از قفل بی کلید

ھمواره بدتر ست

گلھای باغ فرش

در زیر پای ما

پر پر نمی شوند

ھر جام تشنه ای

در وادی سراب

از تشنگی پر است

اندیشه ھای سست

دائم به گرد خویش

دیوار می کشند

الگوی فربه تر

انسان فربه تر

ایجاد می کند

یک ساعت خراب

روزی دو مرتبه

اھل صداقت است

یک خانه ی یخی

در پرتو چراغ

ویرانه می شود

با قدرت نگاه

انسان ز پله ھا

بالا نمی رود

در شھر عاشقان

عاشق تر از خدا

پیدا نمی شود

ھر عصر تازه ای

با دید تازه ای

آغاز می شود

بی فتح روح خویش

ھرگز به فتح غیر

قادر نمی شویم

یک چتر کاغذی

با بارش بھار

نابود می شود

دیوار خانه ھا

ما را به پنجره

محتاج کرده است

از دامن زمین

چیزی به آسمان

نازل نمی شود

در جھان خلقت

ساحل خوشبختی

بین دو بدبختی ست

بی حق انتخاب

زیباترین بھشت

قعر جھنم است

در شھر زندگی

تابوت و مھد ما

با ھم برادرند

بی باور طلوع

افسانھ ی غروب

زیبا نمی شود

بی شمع انتقاد

افکار مردمان

روشن نمی شود

ھر درس زندگی

بی درک مطلبش

تکرار می شود

در کوه زندگی

در کوله بار ما

تنھا اراده است

در راه نادرست

برگشتن درست

اوج شھامت است

لبخند مردگان

از اخم زندگان

بسیار بھتر است

دنیای عاشقان

با جذر و مد عشق

ویران نمی شود

دنیای بی ثبات

با خنده ھای ما

تحقیر می شود

ھر پیر با چراغ

از کودک درون

شعله گرفته است

ھر سنگ خاره ای

با اھرم زمان

از جای می جھد

زیباترین بنا

با سیل کوچکی

نابود می شود

ارابھ ھای عشق

از وادی جنون

باید گذر کنند

در قلب عاشقان

یک غایب بزرگ

ھمواره حاضر است

این خیل مردگان

با نعره ی کلنگ

از جا نمی جھند

یک کشتی بزرگ

با زخم کوچکی

نابود می شود

ننگین ترین شکست

با غفلتی حقیر

آغاز گشتھ است

یک نخل ریشه دار

با غارت خزان

زخمی نمی شود

رسواترین سکوت

ھرگز به اشتباه

صحبت نمی کند

بر کج ترین سطوح

با خط مستقیم

بتوان خدا کشید

یک قلب بی ریا

از مسجد خدا

ھمواره برتر است

در شھر زندگی

قانون نقره ای

قانون باور است

قلب سخن پذیر

از قول دلپذیر

آکنده می شود

در شھر دشنھ ھا

آرامش عمیق

حاکم نمی شود

ھرگز کبوتری

از لوله ی تفنگ

خارج نگشته است

یک پیچک ضعیف

بی تیرکی قوی

بالا نمی رود

این فرصت بقا

از فرصت فنا

بسیار کمتر است

با غرش تفنگ

انسان به برتری

ھرگز نمی رسد

در شھر زندگی

بی جستجوی خویش

پیدا نمی شویم

بی خنده ی چراغ

بیداری بشر

باور نکردنی ست

تندیس ماسه ای

در پیش روی باد

ویرانه می شود

از کوج یک شبح

ردی به یادگار

ھرگز نمانده است

پایان عاشقی

ما را به انقراض

نزدیک می کند

زندان زندگی

با مرگ متھم

ھمراه می شود

بی مرگ کرم توت

دیبای خوش نگار

حاصل نمی شود

از سرزمین عشق

ھرگز مسافری

ھجرت نکرده است

ھر سنگ کوچکی

در برف روزگار

بھمن نمی شود

 
دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:, :: 23:52 :: نويسنده : اشکان

عشق يعني مستي و ديوانگي

عشق يعني با جهان بيگانگي

عشق يعني شب نخفتن تا سحر

عشق يعني سجده ها با چشم تر

عشق يعني سر به دار آويختن

عشق يعني اشک حسرت ريختن

عشق يعني در جهان رسوا شدن

عشق يعني مست و بي پروا شدن

عشق يعني سوختن يا ساختن

عشق يعني زندگي را باختن

عشق يعني انتظار و انتظار

عشق يعني هرچه بيني عکس يار

عشق يعني ديده بر در دوختن

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 21:58 :: نويسنده : اشکان

 
شنبه 1 بهمن 1390برچسب:, :: 21:25 :: نويسنده : اشکان

 

 

تو که نگاھت نجیب ترین است

اگر ذره ای از دلت یاد من کرد بیا بھ این نشانی

شھر گمشده

آخرین جاده ی تنھایی

بن بست احساس

نرسیده بھ یک دوراھی

یکی از تاریکی و یکی از نور

کلبھ ای ھست زرد و متروک

معلق در رویای سبز

روزنھ ای دارد باز رو بھ دریایی متلاطم از امواج ابھام

کمی آن طرف تر از اینجا غروب آخرین طلوع ماست

گوش کن صدای مرا

از امواج بی کران می آید

آھستھ می گویم تا دریا حسادت نکند

"دوستت دارم ھمراه ھمیشگی من"

 

 
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 23:2 :: نويسنده : اشکان

قزوين
- سلام
- به به سلاااام پسر گلم؛ بفرما تو
- خيلي ممنون - شما چند تا بچه دارين
- حالا چرا دم در، بفرما تو کسي خونه نيست
- نه مزاحم نميشم، فقط بگين چند تا بچه دارين
- چرا نميائ تو خودت بشماري، تعارف مکوني ها
- نه متشکرم در حين انجام وظيفه هستم
- 6 تا
- چندتا پسر چند تا دختر
- حالا ميومدي تو يه چايي ميخورديم
- خيلي ممنون
- همش پسره
- متشکرم - فعلا خداحافظ
- بند کفشت بازه مهندس
- باشه سر کوچه ميبندم


رشت
- سلام
- سلام بابا جان
- ببخشيد شما چندتا فرزند داريد؟
- از خودم رو بگم يا همه رو بگم ؟
- چه فرق ميکنه ؟
- فرق نميکنه فقط فاميلي شون فرق ميکنه
- باشه بگين
- دقيقا يادم نيست ... بايد از خانم بپرسم
- خوب به خانمتون بگين بياد
- نيستش ... رفته بيرون
- کي برميگرده ؟
- فردا صبح
- باشه - فعلا خدافظ



اردبيل
- سلام
- نه منه ؟ (چه کار داري)
- سرشماري اوچون گلميشم (براي سر شماري اومدم)
- ها !
- سرشماري، آمارگر، چند تا سوال دارم
- خودش خونه نيست
- شما چندتا بچه دارين ؟
- سنه نه ؟ (به تو چه مربوطه)
- سرشماري ماموريم (مامور سرشمارم)
- كپك اوغلي ايت جهنمه بلي نن ور رام پخون چيخار (گم شو پدرسگ تا با بيل
نکشتمت)
- چرا هول ميدي ؟ دارم ميرم خوب
- ......


اصفهان
- سلام
-سلام دادا
- شما چند تا فرزند داردي؟
- سي و سه تا
- چند تا دختر چند تا پسر ؟
- همش پسرس دادا
-تحصيلات؟
- دکتراي متالوژي گرايش ذوب آهن .
-شغل؟
- برج ساز .
- وسيله نقليه داريد؟
- بله .يه ژيان دارم



زاهدان
- سلام
-شلام
- شما چند تا فرزند داريد؟
- شي و هفتا داشتم الان شه تاش مونده!
- جان!؟!؟!؟ منظورتون چيه!؟!؟؟!
- شي تاشون تو درگيري با نيروي انتظامي کشته شدن!
- متاسفم . حالا باقيمانده چندتا دختر و چند تا پسر؟
- شه تا دختر
- شغل ؟
- مامور نيروي انتظامي . شتاد مبارزه با مواد مخدر
-بسيار عالي!!!

خوزستان - عرب
- سلام
- السلام عليک!
- شما چند تا فرزند داريد؟
-خمسه عشره واحد (51 عدد)
- چند تا دختر چند تا پسر!؟
- اربعه عشره ذکور(40 تا پسر) آمار دخترام هم به تو لامربوط !!!!
-متشکرم!!! خدانگهدار
- في امان الله


شيراز
- سلام
-سلام کاکو
- شما چند تا فرزند داريد؟
- سه تا کاکو
- تعداد دختر و پسر ؟
- سه تاش دختره کاکو
- شغلتون ؟
- لوازم آرايشي بهداشتي ميفروشم کاکو.
- در آمد متوسط ماهانه؟
- 15 ميليون تومن در ماه کاکو.
- ببخشد شما خلبان هستد يا کاسب!!!!!؟؟؟؟
- نه جون کاکو من کاسب لوازم آرايشي هستم
جنوب تهران
- سلام
- کرتم
- شما چند تا فرزند داريد؟
- 4 تا دختر 6 پسر جمعا 12 تا .
- شغل
- فروش بيل و کلنگ يه باشگاه بدنسازي هم دارم !
- تحصيلات ؟
- سيکلم
- متشکرم
-زد زياد
آبادان
- سلام
-سلام ولک
- شما چند تا فرزند دارد؟
- به تو چه کوکا!!!
-ا بابا ! آقا من مامور آمار هستم!
-خو کوکا منم مامورم !
-کارتتون لطفا
-خودت کارتت لطفا!!
- آقا اصلا شما بچه داري!؟!؟
- نه کوکا تموم کردم!
-آقا يه جواب درست حسابي بدين
-باشه ولک بپرس
چند تا بچه داري ؟
اونش ديگه به تو مربوط نست ولک
-خدانگهدار
نمي خواهي بپرسي چند تا عينک ريبن دارم؟
سمنان
سلام
سلام بفرمين
ا آماريره بيميچوم (براي آمار اومدم)
خوش اميچه (خوش آمدي)
پيل ميل هم مادن؟؟ (پول مولي هم ميدن)
چه مذونوم شايدن هادن (نميدونم شايد بدند)
هما پيا نارن منگم هادن (از ما نگيرن، لازم نيست بدهند)
شما دله کيه چندي نفري درن،چندي وچه دارين (در خونه شما چند نفر زندگي ميکنن،
چند تا بچه داريد)
هما وچه دسن، 4 دوتي داروم 6 پيري (بچه هاي ما ده تا هستن 4تا دختر 6تا پسر)
شما شغل چيچيه؟ (شغل شما چيه)
دله واژاري دکون داروم مسي مروشوم (توي بازار مغازه دارم ظروف مسي ميفروشم)
شما سواد؟
هنه ديپلم ناچم (ديپلم نگرفتم)
شما دست درد نکره (دست شما درد نکنه)
بفرمين دنين کيه (بفرمائيد خونه)
ممنون

نکته: اين مطلب فقط جنبه ي طنز داشته و قصد توهين به هيچ يک از هموطنان عزيز
نبوده است
.
 

 
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 22:50 :: نويسنده : اشکان

همونطور که می دونید، ازدواج یا همان پیوند زیبای زناشویی پیوندی آیینی‌است که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار می‌شود و در نهایت به تشکیل خانواده منجر می گردد. البته هر شخصی دلایل متفاوتی برای وصلت‌کردن با همسر آینده اش دارد که همین نظرات متفاوت باعث شده تا در کل مسئله "ازدواج" مهم و پرطرفدار تلقی شود کمااینکه ضرب المثل ها و سخنانی پندآموز از اندیشمندان در این رابطه گفته شده که 70 مورد از آنها را در این وبلاگ تقدیم شما دوستان LOXblogوبلاگ دوستانه،، می کنیم اما ناگفته نماند که بسیاری از این نکته ها جنبه شوخی و مزاح دارد و هیچگونه قصد ونظر خاصی مد نظر نیست.

برای خواندن اینضـرب المثل ها به ادامه مطلب مراجعه کنید



ادامه مطلب ...
 
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 22:33 :: نويسنده : اشکان

 سوار تاکسی شدم میگه مستقیم میری ؟
میگم : پ نه پ ...
میگه پ نه پ و کوفت این قرتی بازیا مال اینترنته


گاو اولی:ماااااااااااا
گاو دومی:مااا؟
گاو اولی:پـــَ نه پـــَ اونا
گوساله هه که تازه به دنیا اومده: پـَ نه پـَ و کوفت!!!


یارو اومد نونوایی پول رو گذاشته رو میز،نونوا بهش میگه:نون میخوای
گفت:پــَ نه پـــَ اومدم عرق کنم برم:|

                                  پــــَ نه پــــَ و درد زایــــــــــمون،به کجاش باید بخندیم؟؟؟؟؟؟


به مامانم میگم:یه دختر دیدم خوب،پاک،نجیب،تحصیل کرده...
میگه:میخوای بریم خواستگاریش؟
گفتم:پـــَ نه پــــَ گفتم دلت بسوزه:|
من جای مامانم بودم میگفتم پـــَ نه پـــَ و حناق!!! پـــَ نه پــــَ و کوفت


کفتر اول: بق بق بقو
کفتر دوم: بق بق بقو؟
کفتر اول: پـَ نه پـَ قوقولی قو قو
سگ همسایه که زیر درخت نشسته: پـَ نه پـَ و کوفت هاپ هاپ هاپ


رفتیم سفره خونه به دوستم می گم بلدی حلقه بدی؟

می گه پـَ نه پـَ فقط خودت بلدی... گفتم یه بار دیگه بگی پـَ نه پـَ

جای شیلنگ می ذارمت تو قلیون ازت کام می گیرم

حلقه ش رو هم نگه می دارم واسه حلقه نامزدیت...

 
پنج شنبه 29 دی 1390برچسب:, :: 14:22 :: نويسنده : اشکان